ارسال پیامک / info@womenrightful.com
info@womenrightful.com

نقش زنان در ترویج فرهنگ صلح در جهان

صیانت از حقوق زنان > مقالات > نقش زنان در ترویج فرهنگ صلح در جهان

چکیده:

با گسترش‌ توجه‌ جـهانی‌ بـه ضـرورت حمایت از حقوق اساسی انسان‌ها،موضوع خشونت و ستیزش،به ویژه آثار خسارت‌بار جنگ‌ برای همه آحـاد بشری،به خصوص زنان،ر سال‌های اخیر از توجه روزافزون برخوردا‌ شده است.زنان هـمواره‌ از‌ خشونت‌های گوناگون،به ویـژه در جـریان درگیری‌های مسلحانه به شدت آسیب دیده‌اند.مقابله با اعمال خشونت و تلاش برای ترویج فرهنگ صلح در جهان صلح دهه‌های اخیر،محور بسیاری از نشست‌های منطقه‌ و بین المللی قرار گرفته است.اینک در متن تـلاش‌های جهانی برای مقابله با خشونت،درگیری و جنگ،نقش زنان به عنوان حاملان مهم صلح مورد توجه قرار گرفته است.در این مقابله‌ روند‌ تحولات مربوط به اهمیت یافتن روزافزون جایگاه زنان در تـحکیم و تـرویج صلح جهانی بررسی شده است.

طی دهه‌های اخیر،در پرتو گسترش روزافـزون مـباحث حفظ و ترویج احترام به‌ حقوق‌ و آزادی‌های‌ بشر که در مکتب اسلام از آن به عنوان«کرامت انسانی‌»تمجید‌ و تکریم بسیار به عـمل آمـده،دفـاع از حقوق انسانی به‌طور چشمگیری مورد توجه قرار گرفته است‌.ایـنک‌ تلاش‌ برای شناسایی و رفع اشکال گوناگون قابل توجهی از این مباحث را شکل‌ داده‌ است‌.موضع رفع خشونت علیه زنـان کـه در جـوامع گوناگون با اشکال متنوع ظاهر شده‌،امروز‌ به‌ یکی از دغدغه‌های جـهانی تـبدیل شده است.مقابل با اعمال خشونت توسط حکومت‌ژها یا‌ اشخاص‌ طی جلسات و گردهمایی‌های منطقه‌ای و بین المـللی بـا دسـتاوردهای مهمی همراه گردیده است.از‌ آنجا‌ که‌ زنان همواره،در شمار قربانیان آشکارترین تـعرض عـلیه حـقوق انسانی‌شان در جریان جنگ‌ها و درگیری‌های‌ مسلحانه‌ قرار داشته‌اند، (UN,2002) این مقاله به بررسی«نقش زنان در تـرویج فـرهنگ‌ صـلح‌ در‌ جهان»و اقدامات جهانی برای تحقیق آن پرداخته است.

در جریان جنگ‌های خونی نژادی در بالکان‌ که‌ در پی نـابودی نـظام‌های کمونیستی و تجزیه یوگوسلاوی گسترش یافت،عرصه دهشتناکی از‌ اعمال‌ خشونت‌های‌ سازمان یافته قومی عـلیه زنـان شـکل گرفت،که بیش از پیش اهمیت پرداختن به این‌ موضوع‌ را‌ روشن کرد.پس از آن با در نظر گـرفتن تـکرار همیشگی قربانی‌ شدن‌ زنان و کودکان در جریان جنگ‌های مسلحانه این موضوع با جدیت بـیشتری در جـامعه جـهانی مورد بحث‌ و بررسی‌ قرار گرفت.اساسا با گسترش جریان جهانی دفاع از حقوق انسانی زنان‌ ایـن‌ رونـد از رشد پرشتابی برخوردار گردیده است‌.در‌ کنار‌ اشکال گوناگون خشونت علیه زنان،سـوء اسـتفاده‌ مـنظم‌ از زنان در جریان منازعات مسلحانه،شکل جدیدی را از ارتکاب جرایم ضد‌ بشری‌ علیه آنان به نمایش گـذاشته‌ اسـت‌.

در کـشور‌ ما‌ نیز‌ در طول هشت سال دفاع از‌ ایران‌ در برابر تجاوز رژیم صدام حـسین،زنـان ایرانی فداکاری‌ها و رشادت‌های کم‌نظیری را‌ در‌ متن اقدامات همه‌جانبه عمومی در کشور‌ به نام خود به‌ ثبت‌ رساندند.زنـان بـسیاری در نخستین‌ روزهای‌ تجاوز نیروهای رژیم بعث،قربانی خشونت‌های گوناگون نیروهای عراقی شـدند.آنـها به هر‌ ترتیب‌ در جریان این تلاش‌های مـستمر‌ تـوانستند‌ نـقش‌ مؤثری را در‌ حمایت‌ از دفاع مجدانه از‌ کشور‌ محقق سـازند.زنـان ایرانی با حمایت از مردان(همسران و فرزندان یا پدران خود)به‌ روند‌ دفاع همه جـانبه از کـشور در‌ برابر‌ تجاوز ارتش‌ عراق‌ عـینیت‌ بـخشیدند.هرچند تـجربه صـدمات‌ شـدید ناشی از جنگ خاص زنان ایرانی نـبوده،زنـان افغانی،زنان بوسنیایی،و زنان رواندایی نیز‌ تجارب‌ هولناکی را از این اقدامات غیر‌ انـسانی‌ انـدوختند‌.در‌ واقع‌ در همه جرایانات‌ ناشی‌ از درگیری‌های مـسلحانه،زنان به دلیل آسـیب‌پذیری‌های خـود به شدت از وقوع این مـخاصمات دچـار مصیبت‌ و رنج‌ شده‌اند‌.

هرچند زنان در شکل‌گیری درگیری‌ها و جنگ‌ها در‌ جهان‌ کمتر‌ نقش‌ داشته‌اند‌،ولیـ‌ بـدون تردید آنها بیشترین،هزینه‌های انـسانی را در ایـفای نـقش‌های مادری-همسری- فـرزندی پرداخـته‌اند.آسیب‌پذیری‌های زنان در عرصه خـصومت‌های خـشن و مسلحانه،سبب شده تا اینک جریان پرقدرتی‌ از مباحث جهانی برای کاهش دادن به دردها و مـصیبت‌های آنـان شکل،بگیرد. (UN.1998,pp.2-3) در تداوم و گسترش تلاش‌های حـمایت از حـقوق انسانی هـمه آحـاد جـامعه بشری،و در امتداد مباحث‌ دفـاع‌ از حقوق فطری همه آحاد بشر،در طول دو دهه اخیر این اقدامات از شتاب بیشتری برخوردار شده اسـت.بـا توجه به نقش تربیتی و انسان‌ساز زنـان ایـنک جـامعه جـهانی‌ بـا‌ بهره‌گیری از تأثیر عـمق زنـان در اصلاح امور جوامع بشری،و نیز آسیب‌های شدید وارد آمده بر آنان در جریان مخاصمات مسلحانه،برای دفاع‌ از‌ حـقوق انـسانی زنـان،نقش مؤثر‌ آنان‌ را در ترویج فرهنگ صلح بـرجسته سـاخته است

 

تـلاش‌های جـهانی

پیـش از برگزاری کنفرانس جهان زن در پکن ۱۳۷۴/۱۹۹۵ در مورد خشونت‌های گوناگون‌ علیه‌ زنان در جریان منازعات‌ مسلحانه‌ بحث‌های پراکنده‌ای وجود داشت. نویسندگان بسیاری در مورد رنج‌های تحمیل شده بر زنان در جریان‌های جنگ و سـتیزش‌های نظامی آثار خود را منتشر کرده بودند.مدافعان جهانی حقوق زنان در مورد‌ اهمیت‌ اقدام در این زمینه بحث‌های زیادی را سازمان داده بودند.این واقعیت که زنان بزرگ‌ترین خسارت‌دیدگان جنگ‌ها هستند،سهم بزرگی از آورگـان و پنـاهندگان را تشکیل داده است.تخریب بنیاد خانواده‌ بیشترین‌ صدمات را‌ بر آنها و به‌طور طبیعی بر جامعه وارد می‌آورد،و اینکه آنان قربانیان اصلی خشونت‌های نظامی هستند،مسئله را‌ پراهمیت‌تر ساخته بود.(نسرین،مصفا،۱۳۸۳،ص ۳)تجربه‌های گـوناگون در سـراسر جهان‌ این‌ واقعیت‌ را بارها به نمایش گذاشته است.

در جریان حمله ارتش عراق به مناطق مرزی ایران در آغاز ‌‌دهه‌ ۱۳۶۰/۱۹۸۰ و اشغال شهرها و روستاهای مرزی،در سـالیان بـعد با کشف گورهای دسته‌ جـمعی‌ زنـان‌ و دخترانی همراه شد،که مورد وحشیانه‌ترین رفتارها قرار گرفته بودند.این تجربه بارها و بارها در‌ سراسر جهان تکرار شده است.در درگیری‌های خونین نظامی آغاز دهـه ۱۳۷۰/۱۹۹۰‌ در بـالکان،هم در‌ روند‌ پاکسازی قـومی،صـرب‌ها از باردار کردن اجباری دختران و زنان مسلمان به عنوان سلاحی هولناک علیه مسلمانان که در جنگ با آنها بودند،بهره می‌گرفتند.گزارش‌های تکان‌دهنده‌ای از برنامه‌ریزی منظم و مستمر برای‌ تحقق این هدف از سوی سـربازان صـرب به گزارشگران بین المللی ارائه شده است.در سراسر جهان در طول دو دهه گذشته نشست‌ها و کنفرانس‌های بسیاری برای معطوف کردن توجه جهانی به‌ ابعاد‌ و پیامدهای خسارت بار این نوع رفتارها بر زنان گـزارش شـده است.

بـررسی‌ها نشان داده که اقدامات تجاوزکارانه،درگیری‌های نظامی،سیاست‌های استعماری و هرگونه مداخله خارجی،و نیز تروریسم و رفتارهای خشونت‌آمیز زنان را‌ بـیشتر‌ مورد آسیب قرار داده است.نقض حقوق انسانی زنان و کودکان در جریان جـنگ‌ها و درگـیری‌های نـظامی به‌طور آشکار بنیان‌های سلامت و امنیت جامعه بشری را مورد تهدی قرار داده است. (UN‌.۲۰۰۰‌,pp.13-19) از سوی دیگر هزینه‌های گزاف مسابقات تـسلیحاتی ‌ ‌و سـیاست‌های نظامی‌گرایانه نیز با تخصیص منابع ضروری برای توسعه همه جانبه و فقرزدایی و کاهش آثـار مـحرومیت و عـقب‌ماندگی بازهم بر مشکلات‌ و مصایب‌ زنان‌ جهانی افزوده است.روند مهاجرت‌های‌ ناشی‌ از‌ مخاصمات مسلحانه که بـه‌طور مستقیم بخش‌های توسعه‌یافته جهان را نیز هدف قرار می‌دهد،خود دلیل مناسبی برای تـوجه و تمرکز بیشتر بر‌ ایـن‌ مـسئله‌ بوده است.

سیل پناهندگان و آوارگان قربانی درگیری‌های نظامی‌ عامل‌ مهمی در برهم خوردن ثبات و آرامش کشورهای توسعه‌یافته جهان بوده،که بر تلاش‌های همه جانبه آنان در این زمینه‌ افزوده‌ است‌.میزان چشمگیر بـودجه‌های نظامی کشورهای در حال توسعه، زنان را‌ که قربانیان اصلی برنامه‌های توسعه در طول دهه‌های گذشته بوده‌اند،تحت فشار بیشتری قرار داده است.

به هر‌ ترتیب‌ عقب‌ ماندگی اقتصادی-اجتماعی مناطق درگیر در منازعات مسلحانه، بـه تـهدیدی برای‌ ثبات‌ و امنیت جهانی تبدیل شده،که این موضوع را با اهمیت بیشتری در منظر کارگزاران بین المللی‌ جهان‌نی‌ تبدیل‌ شده،که این موضوع را با اهمیت بیشتری در منظر کارگزاران بین‌ المللی‌ قـرار‌ داده اسـت.درگیری‌های نظامی،سبب تعرض بیشتر به حقوق انسانی زنان و کودکان به صورت‌های‌ گوناگون‌ شده‌ است.این امر سبب بروز تحولات در موازین،حقوق بین الملل نیز شده است‌.پس‌ از کـنفرانس جـهانی پکن صندوق زنان سازمان ملل متحد UNIFEM با توجه و پی‌گیری‌ جدی‌ترین‌ این‌ موضوع را مورد توجه قرار داده است. (UN.1997)

 

همان‌گونه که اشاره شد تجربه بوسنی در طول‌ تاریخ‌ جنگ‌های جهان بی‌نظیر نبود، و بارها‌ زنان‌ در جـریان‌ جـنگ‌ها‌ مـورد‌ سوء استفاده قرار گرفته و قربانی شده‌اند‌.ولی‌ حوادث بوسنی در تجاوز سیستماتیک و سـازمان یـافته زنـان و بارداری ناخواسته آنان روند‌ جدید‌ از نقض حقوق انسانی زنان را‌ به نمایش گذاشت.

کنوانسیون‌ چـهارگانه‌ ژنـو در سـال ۱۳۲۷/۱۹۴۹‌ تصویب‌ شد،و در پایان جنگ جهانی دوم برای دفاع از حقوق قربانیان منازعات مسلحانه‌ تلاش‌های‌ جدیدی آغـاز شـد. در سال‌ ۱۳۵۶‌/۱۹۷۷‌ دو پروتکل الحاقی‌ نیز‌ به قدرت اجرایی آن‌ افزود‌ و دامنه آن را به منازعات داخـلی گـسترش داد.ایـن معاهدات بخشی از حقوق منازعات‌ مسلحانه‌ را تشکیل داد،ولی نتوانست مانع‌ گسترش‌ تجاوز به‌ حقوق‌ انسان‌ها‌ بـه‌ویژه زنـان گردد. (UN‌.۲۰۰۰,p.4) ابهامات و نارسایی‌های این معاهدات سبب شد تا توجه بیشتری برای اصلاح چـارچوب‌های حـقوقی بـین‌ المللی‌ تکوین یابد.

شورای اقتصادی-اجتماعی سازمان‌ ملل‌ متحد‌ ECOSOC‌ در‌ سال ۱۳۴۸/۱۹۶۹‌ از‌ مجمع عمومی خواست،در این زمـینه بـیانیه‌ای را در جهت دفاع از حقوق انسانی زنان صادر‌ نماید‌.اقداماتی‌ نیز بر همین اسـاس شـکل گـرفت.ولی‌ مانع‌ بهره‌گیری‌ از‌«تجاوز‌» به‌ زنان به عنوان ابزاری نظامی نشد.جنگ بنگلادش مجالی دیـگر بـرای ظـهور این رفتارهای غیر انسانی بود.(۱۳۵۰/۱۹۷۱)بحث‌های گسترده در طول دهه ۱۳۶۰/۱۹۸۰ نیز‌ ادامه یـافت،ولی هـمچنان زنان،قربانیان اصلی منازعات مسلحانه بودند،و به‌ویژه خشونت‌هی جنسی به اشکال گوناگون علیه آنان اعمال مـی‌شد.

کنفرانس حقوق بشر در سال ۱۳۷۲/۱۹۹۳ در وین سرآغاز بـحث‌های جـدیدی در خصوص حقوق انسانی زنان در جـریان‌ جـنگ‌های‌ بود.از ایـن هـنگام سـازمان‌های‌ غیر‌ دولتی مدافع حقوق زنان تـحرک و تـأثیر بیشتری را در جامعه جهانی پذیرا شدند.در سال ۱۳۷۲/۱۹۹۳،مجمع عمومی اعلامیه‌ای را در مورد لغو‌ هـرگونه‌ خـشونت علیه زنان صادر‌ کرد‌،و خواستار تـوقف اعمال هر نوع خـشونت عـلیه زنان در جریان منازعات مسلحانه شـد.از هـمان زمان مسئله بردگی جنسی‌۱و بردگی جدید مورد توجه قرار گرفت.کنفرانس پکن در سـال ۱۳۷۴‌/۱۹۹۵‌ بـا حضور صدها نماینده از سوی جـامعه مـدنی و دولتـ‌های جهان،قاطعانه خـواستار پایـان دادن به نقض حقوق انـسانی زنـان در جریان درگیری‌های مسلحانه شد.حوادث هولکناک در رواندا،الجزایر،و اوگاندا‌ بی‌عملی‌ جامعه جهانی‌ را در برابر مـصایب و رنـج‌های زنان روشن می‌ساخت. UN, 2000,p.10

در نشست گروه تـخصصی سـازمان ملل‌ در کـانادا در آذر ۱۳۷۶/نـوامبر ۱۹۹۷ بـرخورد قطعی و مؤثر جامعه‌ جـهانی‌ با‌ تعرض به زنان در جریان جنگ‌ها خواسته شد. شرکت‌کنندگان آموزش و تربیت افراد،کسب مشارکت فـعال جـامعه جهانی‌،‌‌اجرای‌ مقررات و نظارت بر آن از سـوی نـهادهای بـین المـللی را خـواستار شدند. UN‌.۲۰۰۰‌ p.12‌

سازمان فـرهنگی مـلل متحد UNESCO نیز همراه با نهادهای جهانی،برنامه تشویق و ارتقاء نقش زنان‌ در فرهنگ صلح را مورد توجه قـرار داد.از شـهریور ۱۳۷۶/سـپتامبر (۱)- Sexual‌ Slavery

۱۹۹۷ در برنامه‌ یونسکو‌ ضرورت آموزش و تربیت مردان بـرای تـأمین هـدف حـفظ شـرافت و حـقوق انسانی زنان مورد تأکید قرار گرفت.گروه کارشناسان یونسکو (UNESCO,1997,p.4) ضرورت تحول در زندگی اجتماعی،سلسله مراتب قدرت، محتوای سازمانی‌،و دگرگونی‌های فرهنگی و روانی را مورد توجه قرار داده بودند.در این زمـینه شرایط اقتصادی،هویت‌های فرهنگی و اجتماعی،تنش‌های روانی،و اهمیت دگرگونی‌های نگرشی و تاریخی مطرح شده بود.هرگونه تصعب قومی-نژادی- جنسیتی‌،و افراطگرایی‌ در این مسیر تهدیدآمیز برآورد شده بود.در بحث‌های کارشناسان یونسکو بـرای پایـان دادن به آلام زنان در جریان منازعات مسلحانه،تحول در فرهنگ نواحی در حال توسعه و ترویج بردباری‌ باورهای‌ عمیق انسانی در مورد حقوق دیگران موردنظر بود. (UNESCO,1999,pp.6-7)

به این ترتیب در سپتامبر ۱۹۹۹ برنامه عمل برای ترویج فـرهنگ صـلح‌۱مورد تصویب مجمع عمومی سازمان ملل‌ متحد‌ قرار گرفت.در این اعلامیه فرهنگ صلح برخاسته از مجموعه‌ای ارزش‌ها،ایستارها،سنت‌ها و روش‌ها و رفتارهایی در جامعه بشری تـعریف شـده که برای تحول در رفتارهای هـولناک عـلیه زنان در‌ جریان‌ منازعات‌ مسلحانه ضروری تلقی شده بود‌. (A/53‌.L.79‌,۱۹۹۹)

پیشبرد برنامه‌های توسعه و کاهش فقر و محرومیت،تأکید بر آموزش و تعلیم و تربیت در این بحث‌ها جنبه محوری داشـت.پذیـرش حقوق همه‌ انسان‌ها‌ و تـرویج‌ رعـایت موازین حقوق بشر در این اعلامیه مورد‌ تأکید‌ جدی قرار داشت،و نقش برجسته‌ای برای دولت‌ها در نظر گرفته شده بود،تا آمادگی و تغییرات لازم برای تحقیق این‌ هدف‌ را‌ فراهم آورند.جامعه مدنی و نـهادهای اجـتماعی نیز در این زمینه‌ از وظیفه مهمی برای ترویج و تعمیق ارزش‌های انسانی برخوردار شده بودند.برای سازمان ملل متحد نیز در اجرای‌ این‌ دگرگونی‌ها‌ و پیشبرد آن جایگاه ویژه‌ای در نظر گرفته شده (۱)- Culture of Peaca‌بود‌.

در اهداف اعـلام شـده از سوی یـوسنکو،تحول فرهنگی و تعمیم ارزش‌های صلح و بشر دوستی جایگاه مهمی‌ داشت‌.(یونسکو‌،۱۳۸۷)در این زمینه به کارگیری همه ظـرفیت‌ها و ابزارهای داخلی و بین المللی‌ درخواست‌ شده‌ بود.تصویب‌کنندگان این اعلامیه اهـمیت گـسترش رویـکردهای بردبارانه و پذیرش حقوق انسان‌ها را از طریق‌ ترویج‌ و گسترش‌ فرهنگ گفتگو و مذاکره مورد تأکید قرار داده بودند.(یونسکو،۱۳۷۸)این سـیاست ‌ ‌سـپس در‌ سال‌ ۱۳۸۰/۲۰۰۱ از طریق نامگذاری این سال به عنوان گفتگوی تمدن‌ها به ابتکار‌ سید‌ مـحمد‌ خـاتمی رئیـس جمهوری وقت ایران پی‌گیری شد.

براساس نکات مورد اشاره در سال ۱۳۷۹‌/۲۰۰۰‌ کنفرانس جهانی زنان به عـنوان شرکای صلح‌۱در نیویورک برگزار شد.در اعلامیه‌ این‌ کنفرانس‌ با اشاره به مصیبت‌های زنـان آفریقایی که همچنان در جـریان مـنازعات مسلحانه قربانی می‌شدند،عزم‌ جامعه‌ جهانی برای متوقف ساختن این فجایع درخواست شده بود.شرکت‌کنندگان در این‌ کنفرانس‌ خواستار‌،حضور فعال و مؤثر زنان در گفتگوها و برنامه‌های برقراری و حفظ صلح در مناطق مورد حمله شـدند‌.از‌ دیدگاه‌ تصویب‌کنندگان بیانیه این کنفرانس،بدون حضور زنان این تلاش‌ها به نتیجه موردنظر‌ نخواهد‌ رسید. (Women as Partners for Peaca,2000,pp.1-2)

در این نشست ایجاد ائتلاف‌های منطقه‌ای برای تحقق‌ اهداف‌ یاد شده تقاضا شده بود.در بیانیه کیگالی بـر ضـرورت آموزش و ترویج‌ فنون‌ مذاکره و ائتلاف‌سازی تمرکز شده بود.گسترش روابط‌ اجتماعی‌ سازمان‌ یافته نیز مورد توجه قرار داشت.استفاده‌ از‌ رسانه‌های عمومی در این جهت توجه زیادی را به خود جلب کرده بـود‌.بـراساس‌ مباحث مطروحه در این نشست‌،رسانه‌های‌ عمومی نشست‌ بسیار‌ مهم‌ و تأثیرگذاری در پیشبرد برنامه‌های صلح‌سازی‌۲ایفا‌ می‌کنند‌. (Women as Partners for Peace,2000 p.3)

(۱)- Partners for Peace

(۲)- Peace Buliding

مدافعان‌ حقوق‌ زنان برخلاف واقع‌گرایان در روابط بین‌ الملل و تحلیل جنگ و صلح‌ از‌ سوی آنان،صـلح را نـه‌ فقط‌ فقدان جنگ،بلکه تحقق مجموعه‌ای از اهداف اجتماعی-فرهنگی تعریف کرده‌اند. (Susan.C.Coast‌) این‌ گروه‌ها به گونه‌ای مختلف خشونت‌ علیه‌ زنان‌(جنسی،قومی،مذهبی‌،و مانند‌ آن)تأکید دارند.مدافعان‌ حقوق‌ زنان کـه مـوضوع صـلح را مورد بررسی قرار داده‌اند،بـه صـلح از مـنظر رویکردی‌ اثباتی‌ می‌نگرند.به این ترتیب انجام اقداماتی‌ برای‌ از میان‌ بردن‌ زمینه‌ اعمال هرگونه خشونت علیه‌ زنان را مورد توجه قرار مـی‌دهد. (Susan.C.Coast)

در مـتن فـعالیت‌های که برای مقابله با‌ جنگ‌،و ترویج فرهنگ صـلح صـورت گرفته، گرایش‌ قابل‌ توجهی‌ برای‌ بازنگری‌ در روابط،بین‌ الملل‌ برپایه نگرش جنسیتی بوده است.بر این اساس سیاست جـهانی تـحت تـأثیر دیدگاه‌هاهی مردانه قرار دارد‌.مدافعان‌ حقوق‌ زنان از این دیدگاه ستیزه‌جویی و تـمایل به‌ استفاده‌ از‌ زور‌ را‌ ویژگی‌ سیطره مردان بر عرصه سیاست برآورد کرده‌اند.از این دیدگاه زنان نیز تحت تأثیر نفوذ مـردان، رفـتارهای سـتیزه‌جویانه را ترویج می‌کنند.(فرانسیس فوکویاما،۱۳۸۵،ص ۲۰).

فمینیست‌ها جهان‌ را نیازمند نظم سیاسی-اقتصادی جـدیدی مـی‌دانند،تا در چارچوب آن رنج‌های بی‌پایان زنان کاهش یابد.گروهای بسیاری از زنان در برابر ستم‌های هولناک و تکراری که در جـریان مـنازعات مـسلحانه‌ بر‌ آنها واردآمده،ترویج صلح،فرهنگ صلح و مبارزه با منازعات مسلحانه را هـدف قـرار دادهـ‌اند.«اتحادیه بین المللی زنان برای صلح و آزادی»یکی از نهادهایی است که این تلاش‌ها را‌ در‌ سراسر جـهان هـماهنگ مـی‌کند.کنفرانس‌های جهانی زنان که از ۱۹۸۵ در نایروبی هر ۵ سال یک‌بار تشکیل شد،و آخرین آن را در پکن ۱۹۹۵‌ برگزار‌ شـد،بـه کانونی برای فعالیت‌های‌ گروهی‌ صلح طالب زنان تبدیل شده است.در نشست‌های جهانی،زنـان و گـروه‌های طـرفدار صلح کوشیده‌اند،جامعه جهانی را متوجه مصیبت‌هایی سازند،که در جریان جنگ‌های‌ و درگیری‌های‌ نظامی بر زنـان مـی‌رود‌. (Valentine‌ Moghaddam,20002, p.71)

از دهه ۱۹۸۰ شبکه جهانی سازمان‌های غیر دولتی زنان در سراسر جهان برای مبارزه با جـنگ و مـصایب گـسترده آن برای زنان و کودکان فعالیت‌های وسیعی را شکل بخشیده‌اند‌.همراه‌ با افزایش تعداد زنان تحصیل کرده،صـاحب درآمـد و مستقل این فعالیت‌ها از گسترده و عمق بیشتری برخوردار شده است.تجارب مشترک زنـان اراضـی اشـغال شده در فلسطین،در رواندا،در الجزایر‌،در‌ افغانستان،و در‌ عراق شرایط لازم را برای همکاری‌های بین المللی زنان در مقابله با جـنگ و سـعی مـجدانه برای تقویت‌ فرهنگ صلح فراهم آورده است. (Valentine Moghaddam,20002,p.72.)

سال بین‌ المللی‌ فرهنگ‌ صلح و دهـه تـرویج فرهنگ صلح

در چارچوب گسترش تلاش‌های روزافزون برای پایان دادن تجاوز به شرافت و حقوق ‌‌انسانی‌ زنان در جریان درگـیری‌های مـسلحانه،نشست‌ها و کنفرانس‌های متعددی در سراسر جهان برگزار شد‌.محققان‌ و کارشناسان‌ از سراسر جهان بـرای یـافتن راهکارهای مناسب در این زمینه بحث‌های گوناگونی را تـرتیب دادنـد‌.دانـشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی در آمریکا و اروپا در این زمینه برنامه‌های مـتعددی را طـراحی‌ و اجرا کردند. (Women Waging‌ Peace‌,۲۰۰۰)

آنها نمایندگان سازمان‌های غیر دولتی و حکومت‌های از سراسر جهان را به شرکت در بـرنامه‌ای فـراگیر برای متوقف کردن خشونت جـنسی عـلیه زنان در جـریان درگـیری‌های مـسلحانه فرا خواندند.ادبیات وسیعی‌ در این زمـینه ایـجاد شد.سازمان‌های مدافع حقوق بشر نیز در این تلاش گسترده همراه شدند.

بـه ایـن ترتیب سازمان ملل متحد با تـأکید بر این نکته کـه در پی فـروپاشی‌ اتحاد‌ شوروی و پایان جنگ سـرد،نـه تنها انتظارات مردم جهان در ترویج صلح برآورد نشده، تهدیداتی جدید علیه امنیت جـهانی را مـطرح گردیده است.آثار فقر،مـحرومیت،تـبعیض و بـی‌عدالتی داخلی و خارجی‌،سـرکوب‌ داخـلی و خارجی،بیگانه‌ستیزی و جنایت عـلیه اقـلیت‌ها و پناهندگان،روشنفکران یا روزنامه‌نگاران بازتاب‌های وسیع خود را بر صلح و امنیت جهانی آشکار ساخته اسـت.

سـازمان ملل متحد که وظیفه اصلی آن حـفظ‌ و تـقویت‌ صلح،و پیـشگیری از وقـوع جـنگ و درگیری‌های مسلحانه است،بـه جای تخصیص منابع کلان برای برقراری صلح از طریق اعزام نیرویهای نظامی و مرمت و بازسازی خرابی‌های جـنگ،پیـشبرد توسعه را به‌ عنوان‌ بهترین‌ عامل بـرای جـلوگیری از درگـیری‌ها‌ هـدف‌ قـرار‌ داد.برقراری صلح،شـرط اصـلی تحقق توسعه و اهداف همه جانبه آن تلقی شده است.به این ترتیب یونسکو به عنوان سازمان‌ عـلمی‌-فـرهنگ‌ مـلل متحد وظیفه ایجاد ظرفیت‌های ذهنی و روانی لازمـ‌ بـرای‌ گـسترش فـرهنگ صـلح را بـر عهده گرفت.یونسکو نیز اندیشه دفاع از صلح برپایه همبستگی فکری و اخلاقی انسان‌ها را‌ هدف‌ قرار‌ داد.این سازمان با تبلیغ و ترویج فرهنگ صلح،راهبرد میان‌مدت‌ خود را در سال‌های ۱۳۸۰-۱۳۷۵/۲۰۰۱-۱۹۹۶ گسترش فـرهنگ صلح اعلام کرد.

از دیدگاه یونسکو فرهنگ صلح‌،الزامی‌ ضروری‌ و انکارناپذیر برای ایجاد جهانی قابل قبول برای همگان است.(ترویج فرهنگ‌ صلح‌،۲۰۰۰،ص ۳)

براساس اسناد یونسکو فرهنگ صلح فرآیند دگرگونی فردی،جـمعی و نـهادی است. این فرهنگ به پرورش‌ و ترویج‌ اعتقادات‌ و اقداماتی منجر می‌شود.که مردم هر کشور، به تناسب با ساختارهای ویژه‌ تاریخی‌-فرهنگی‌-اجتماعی-اقتصادی خود به آن عمل می‌کنند.تأکید بـر تـبدیل رفتارهای خشونت‌آمیز به همکاری‌ برپایه‌ ارزش‌ و اهداف مشترک در تداوم ترویج این فرهنگ شکل می‌گیرد.ایجاد این فرهنگ با اقدامات‌ جامع‌ آموزشی،اجتماعی،مـدنی شـکل می‌گیرد.احترام و صیانت از حقوق بـشر بـرای اجرای این‌ سیاست‌ ضروری‌ تلقی شده است.جامعه مدنی،رسانه‌ها،گروه‌های مرجع و افراد نخبه و برگزیده مؤثر بر مردم‌ در‌ مسیر ترویج آن بسیار تأثیرگذار هستند.(تـرویج فـرهن صلح،۲۰۰۰،صص ۷-۶)

یونسکو تـرویج‌ فـرهنگ‌ صلح‌ را چارچوبی برای حفظ کرامت انسانی که در پرتو آن محرومان،جداماندگان و حاشیه‌نشینان فرصت واقعی‌ برای‌ جذب در جامه را به دست می‌آورند،تعریف می‌کند.این فرهنگ تساوی‌ بیشتر‌ در‌ برخورد از رفاه و دانش و آموزش را در نـظر دارد،و تـحکیم روش‌های دموکراتیک را دنبال می‌کند‌.(ترویج‌ فرهنگ‌ صلح،۲۰۰۰،ص ۸)به این ترتیب سال ۱۳۷۹/۲۰۰۰ سال بین المللی فرهنگ‌ صلح‌ و سال ۱۳۸۰/۲۰۰۱ این تلاش‌ها به شدت تحت تأثیر امنیتی شدن فضای جهان قرار گرفت،کـه‌ بـحث‌ آن از چارچوب ایـن نوشتار خارج است.

در برنامه یونسکو تحکیم مبانی‌ مفهومی‌ و هنجاری فرهنگ صلح،آموزش فرهنگ صلح،بهبود‌ محتوا‌ و روشـ‌های‌ آموزشی،و تعلیم فرهنگ صلح مورد تأکید قرار‌ گرفت‌. ارتقای کثرت‌گرایی فـرهنگی یـکی از ابـعاد مهم این برنامه را تشکیل داده است‌.برای‌ اجرای این برنامه‌ها در جهت‌ تحقق‌ هدف و ترویج‌ و تعلیم‌ فرهنگ‌ صلح،تـوانمندسازی ‌ ‌زنـان برای مشارکت دموکراتیک‌ در‌ فعالیت‌های سیاسی از اعتبار ویژه‌ای برخوردار بوده است.(همان،ص ۲۰)بدون تـردید‌ جـوانان‌،هـمانند زنان در ترویج فرهنگ صلح‌ از اهمیت ویژه‌ای برخوردار‌ بوده‌اند‌.به همین منظور برنامه‌های وسیعی‌ در‌ سراسر جـهان با برگزاری همایش‌ها،سمینارها و اجرای برنامه‌های آموزشی اجرا گردید.

در متن‌ اقدامات‌ مورد تـوجه یونسکو اجرای برنامه‌های‌ گـسترش‌ تـساوی‌ و عدالت در میان‌ زنان‌ و مردان جایگاه مهمی داشته‌ است‌.تأمین منابع مالی لازم برای حضور فزآینده زنان در عرصه‌های تصمیم‌گیری سیاسی-اقتصادی،گسترش‌ یک‌ جنبش جهانی برای افزایش و گاهی در‌ مورد‌ ضرورت حمایت‌ از‌،قربانیان‌ جـنگ‌ها و پایان دادن به‌ خشونت علیه زنان در جریان آن،مهارت‌آموزی در زمینه عوامل جنسیتی مروبط به فرهنگ صلح و حمایت‌ از زنان در رسانه‌ها،تشکیل و گسترش‌ شبکه‌های‌ زنان‌ و نیز‌ آموزش‌ و ارتقای آگاهی‌ها و مهارت‌های‌ آنان‌ به منظور ارتقای خـودباوری و بـهبود فرصت‌های زندگی و شغلی دختران در این برنامه‌ها قرار داشته است.(ترویج‌ فرهنگ‌ صلح‌،۲۰۰۰ ص ۲۴۱)

در فعالیت‌های یونسکو«دگرپذیری»و ترویج‌ فرهنگ‌ مدارا‌ و تساهل‌ مورد‌ تأکید‌ قرار گرفته،تا شرایط لازم برای رفع خشونت در اشکال گـوناگون آن فـراهم گردد. برقراری صلح از این دیدگاه با همبستگی فکری و معنوی جامعه بشری ارتباط مستقیم‌ پیدا کرده است.دگرپذیری در اسناد یونسکو پذیرش و درک ارزش و احترام به تنوع غنی فرهنگ‌های جهانی است و اشکال تـجلی و طـرق گوناگون انسان بودن است. ترویج سعه صدر،ارتباطات و آزادی اندیشه‌ و عقیده‌ در این زمینه ضروری برآورده شده است.در جهت تحقق این هدف دولت‌ها با وضع قوانین مناسب نقش مهمی را ایفا مـی‌کنند.مـحرومیت‌های گـوناگون می‌تواند به رفتار خشونت‌آمیز دامـن‌ بـزند‌.بـر این اساس دگرپذیری و مدارا باید از درون خانه‌ها،مدارس و نهادهای اجتماعی تقویت و ترویج شود.در اسناد یونسکو صلح حق بشریت تلقی شده‌،که‌ هـمگان بـاید از مـزایای آن‌ در‌ تأمین نیازهای گوناگون خود بهره‌مند شوند.(تـرویج فـرهنگ صلح،۲۰۰۰،ص ۶۳).

قطعنامه ۱۳۲۵ شورای امنیت سازمان ملل متحد و پیامدهای آن

سرانجام تلاش‌های جهانی برای‌ حمایت‌ از زنان در جریان‌ مخاصمات‌ مسلحانه و آثار پس از دیـگری هـمراه بـا دشواری‌های عظیم زنان،در این حوادث به صورت مفاد قطعنامه ۱۳۲۵ شـورای امنیت حمایت عملی جامعه جهانی را به الزامی انکارناپذیر تبدیل ساخت‌.با‌ صدور این قطعنامه،کشورهای جهان به مـلاحظه و حـمایت از حـقوق انسانی زنان در جریان درگیری‌های نظامی موظف شدند. (UN.200) البته صدور این قـطعنامه بـه تنهایی سرنوشت زنان،اصلی‌ترین قربانیان‌ منازعات‌ مسلحانه را‌ تغییر نمی‌دهد،ولی صدور آن بیانیه از توجه به یک ضرورت مـهم جـهانی در دفـاع از حقوق‌ انسانی زنان حکایت می‌کند.به‌هرحال تأمین عدالت برای زنان و دختران از‌ طـریق‌ بـه‌- کـار گرفتن و درگیر کردن آنها در فرآیند حفظ و پاسداری از صلح از مهم‌ترین نتایج صدور این قطعنامه ‌‌در‌ سـال ۲۰۰۱ بـوده اسـت.تجارب هولناک بالکان و منازعات خونین صرب‌ها و مسلمانان بوسنی مجالی‌ را‌ برای‌ چشم‌پوشی از این ضرورت بـاقی نـگذاشت.

برگزاری کنفرانس عدالت جنسیتی برای زنان در شرایط پس‌ از درگیری‌های مسلحانه پرداختن به ایـن امـر را در دسـتور قرار داده بود‌. (ILAC,UNIFEM) توسعه صندوق‌ زنان‌ سازمان ملل متحتد و کنسرسیوم حقوقی اتحادیه بین المللی بـرگزارکنندگان ایـن نشست بودند،که تحت عنوان«صلح به زنان و زنان به صلح نیاز دارنـد»،در شـهریور ۱۳۸۳/سـپتامبر ۲۰۰۴ در نیویورک برگزار‌ شد.در این نشست با توجه به تلاش‌های انجام شده پس از صدور قطعنامه ۱۳۲۵ در شهریور ۱۳۷۹/اکـتبر ۲۰۰۰ امـید به حضور مؤثر زنان در تحکیم صلح و ثبات بین المللی‌ برجسته‌تر‌ شده بـود. (UN,2000) تـأمین عـدالت و رفع نابرابری‌ها و ایجاد شرایط عدم نقض حقوق انسانی زنان محور مباحث مطرح شده در این نـشست بـود. (UNIFEM,2004)

بـراساس بررسی‌های انجام شده که‌ گزارش‌ آن در این کنفرانس ارائه شد،برای اجرای قطعنامه ۱۳۲۵ و تـأمین عـدالت جنسیتی برای زنان،ممانعت از تضییع حقوق حقه آنان،و بروز مصایب شدید برای جامعه بشری باید قـوانین‌ داخـلی‌ کشورها،آداب، رسوم،و نظام قضایی آنها تحول لازم را در این مسیر پذیرا شود،و زمینه رفـع رفـتارهای تبعیض‌آمیز علیه زنان و نیز اجرای مقررات بـین المـللی بـرای دفاع از زنان‌ در‌ شرایط‌ وقوع منازعات مسلحانه فـراهم گـردد‌. (UNIFEM‌,۲۰۰۴‌,p.4) در این کنفرانس پایان بخشیدن به جنایات علیه زنان و ایجاد فضای مسئولیت‌پذیری،همسازی،و بـردباری،از طـریق ایجاد عدالت احساس به مـسائل‌ جـنسیتی‌ و سازوکارهای‌ اجـرای عـدالت بـرای رفع مشکلات قدیم صدمات به‌ زنـان‌ تـوجه شده است. (UNIFEM,2004,p.5) با توجه به تلاش‌های انجام شده در سال‌های اخیر،شرکت‌کنندگان در ایـن نـشست اهمیت‌ اصلاحات‌ در‌ زیرساخت‌های قضایی نهادها و فـرآیندهای مربوط برای ارتقاء فـعالیت زنـان برای‌ تحقق عدالت را بسیار مـهم بـرآورد کردند. (UNIFEM,2004,p.12)

این کنفرانس در شرایط سقوط رژیم‌های دیکتاتوری در‌ افغانستان‌ و عراق‌ و تشدید خسارت عظیم بـرای زنـان افغانی و عراق برگزار شد.بـرپایه تـجارب‌ افـغانستان‌ و عراق نمایندگانی از هـر دو کـشور حضور داشتند.بر هـمین اسـاس به کارگیری آموزش فنی و تخصصی‌ برای‌ قضاوت‌،دادستان‌ها و حقوقدانان زن بسیار مهم ارزیابی شده بـود،و نـیز ارتقاء آوزش‌های حقوقی‌ و ارائه‌ مساعدت‌های‌ قـانونی بـه زنان. (UNIFEM,2004,p. 15) .

تـجربه‌های انـباشته شـده در عراق و افغانستان در این‌ کـنفرانس‌ مورد‌ بررسی قرار گرفت،و بر ایجاد و تقویت نهادها مکانیسم‌ها،سیاست‌ها و استراتژی‌های حکومتی و نیز در سطح‌ نـهادهای‌ مـدنی و تشکل‌های اجتماعی،برای تأکید بر نـگاه جـنسیتی و تـوجه بـه مـسائل زنان و پیشبرد‌ و تـقویت‌ مـشارکت‌ آنان در نهادها و فرآیندهای انتقالی (سیاسی-فقه-انتخاباتی-اقتصادی و بازسازی)بسیار پراهمیت تلقی شد‌. UNIFEM‌, ۲۰۰۴,p.16) براساس مذاکرات و بـررسی‌های انـجام شـده در این نشست بهبود شرایط اجتماعی‌-اقتصادی‌ زنـان‌ بـرای ارتـقاء مـهارت‌ها و تـوانمندی‌های آنـان،و مشارکت در زندگی عمومی و اقتصادی(همانند نهادها و فرآیندهای انتقالی)ضروری‌ تلقی‌ شد،و نیز توجه به عواملی که مانع دسترسی برابر به خدمات اساسی‌ عمومی‌(آموزش‌، بهداشت)و فرصت‌های اقـتصادی می‌شوند،مورد تأکید قرار گرفت. (UNIFEM,2004, p.18)

در این کنفرانس اهمیت‌ حضور‌ زنان‌ در فرآیندهای صلح‌سازی و مذاکرات صلح،و نیز اجرای آن مورد توجه قرار داشت‌،و مشارکت‌ فزآینده زنان و انتقال نگاه جنسیتی به این فرآیند(مـثل بـودجه‌بندی مبتنی بر حساسیت جنسیتی)در تمام‌ سطوح‌؛ مفهوم‌سازی،طبقه‌بندی در اجرای اقدامات صلح با سازمان ملل متحد،و اجرای قوانین‌ و مقررات‌ پذیرفته شده؛و نیز گزارش،ارزیابی،و نظارت بر‌ عملیات‌ با‌ حضور آنـان خـواسته شد. (UNIFEM,2004,pp‌.۲۰‌-۲۲)

در کنفرانس«صلح به زنان و زنان به صلح نیاز دارند»،انجام اقداماتی‌ برای‌ مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی مقامات ملل متحد‌ که‌ در عملیات‌ حفظ‌ صلح‌ و حـمایت از قـربانیان شرکت دارند،مورد‌ تأکید‌ قـرار گـرفت.گزارش‌های مربوط به برخی سوءاستفاده‌ها توسط نیروهای عملیات صلح سازمان‌ ملل‌ متحد،و اعمال خشونت‌های جنسی علیه زنان‌ با انتقادات وسیعی از‌ سوی‌ کشورها و نمایندگان جـامعه مـدنی در‌ سراسر‌ جهان همراه بـوده اسـت.گزارش این سوء استفاده‌ها با تحریک شدید عواطف عمومی‌ نسبت‌ به آلام زنان در این‌ زمینه‌ همراه‌ شد.در این‌ مباحث‌،تقویت نگاه جسنیتی و تأمین‌ عدالت‌ برای زنان در برنامه‌های صلح‌بانی و اجرای عملیات صـلح مـورد تأکید ویژه قرار گرفت،و اینکه‌ ساختارهای‌ جدیدی برای تسریع فرآیند گسترش و تعمیق‌ نگاه‌ جنسیتی در‌ این‌ برنامه‌ها‌ باید در سازمان ملل‌ متحد به وجود بیاید. ) UNIFEM,2004,p.25 )

 

جمع‌بندی

مهاتما گاندی‌ گفته‌ بود‌:«اگر عدم خشونت به قاعده رفتارها تبدیل شود،آینده از آن زنان خـواهد بـود». (Sanderson Beck) بـی‌تردید ‌‌قرن‌های‌ طولانی است که زنـان قـربانیان اصـلی جنگ‌ها و درگیری‌های نظامی را تشکیل می‌دهند،هرچند‌ معمولا‌ در‌ ایجاد آن نقش نداشته‌اند.در آستانه هزاره سوم اینک شرایط زنان و رنجی که از منازعات‌ مسلحانه بـر آنـها تـحمیل شده،ابعادی بسیاری نگران‌کننده‌تر پیدا کرده است.هـرچند در‌ سـال‌های اخیر در واکنش‌ نسبت‌ به آلام گسترده و بی‌شمار زنان و کودکان در عرصه‌های جنگ و درگیری بحث‌ها و مذاکرات بسیار انجام شده،ولی به نظر مـی‌رسد تـا رسـیدن به نتایج عملی،راهی طولانی،فراروی زنان همه نواحی جـهان‌،به‌ویژه مناطق کمتر توسعه یافته جهان وجود داشته باشد.مقررات و قواعد بین المللی اینک چارچوب‌های حمایتی گوناگونی را در دفـاع از حـقوق و شـرافت انسانی زنان فراهم آورده،که ایجاد موازین قانونی‌ ضروری‌ برای اجرایی بـودن آن بـه شمار نمی‌آید.

همان‌گونه که اشاره شد،بدون درگیر کردن زنان در سطوح مختلف فعالیت‌های اجتماعی،بدون مـشارکت فـعال و مـؤثر سیاسی-اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی آنان،و بدون‌ تغییر‌ در نگرش‌ها و باورها،آداب و رفتارها نسبت بـه زنـان و رعـایت شئونات انسانی آنها،که به‌ویژه کشورهای اسلامی در این زمینه از ذخایر ارزشمندی برخوردار هستند کـه تـحت تـأثیر رسوب و غبارهای‌ قرون‌ طولانی از نظرها پنهان مانده،حمایت عملی و اجرایی از حقوق انسانی زنان بـه‌ویژه در عـرصه منازعات مسلحانه شکل نخواهد گرفت.این مهم عزل استوار ملی و جهانی،بهره‌گیری از هـمه‌ ظـرفیت‌های‌ جـامعه‌ سیاسی و جامعه مدنی را الزامی‌ می‌سازد‌.این‌ امر بدون مشارکت فعال مردان و البته خود زنـان صـورت خواهد پذیرفت.

مواجهه با این واقعیت‌های تلخ و گزنده که:از ۹۰ میلیون‌ مهاجر‌ در‌ جهان،۴۹ درصـد آنـها را زنـان تشکیل داده‌اند‌،که‌ نسبت به سال ۱۹۶۰ رشد چشمگیری داشته،و در تاریخ جهان هیچ‌گاه این تعداد زنـان مـهاجر پناهنده،وجود نداشته،و اینکه‌ قاچاق‌ انسان‌ به‌ویژه زنان و کودکان اینک سومین گـردش مـالی عـظیم جهانی را‌ پس از مواد مخدر و تسلیحات به‌خود اختصاص داده،به تنهایی کافی است تا ضرورت اقدام جهانی و مـلی در‌ کـنار‌ یـکدیگر‌،برای این ناهنجاری‌های سهمگین را روشن سازد.

این تفکر در شرایط‌ دشوار‌ کنونی جـهان هـمچنان قدرتمند است،که«صلح باید قطعا از درون خود ما آغاز شود.»ارزش‌ها‌،رفتارها‌ نگرش‌هایی‌ که بتوانند حـس بـاهم بودن را که امروز در جهان مورد تهدید‌ قرار‌ گرفته‌ تقویت کنند،پایه‌های صـلح از درون زنـدگی روزمره ما، آمادگی شنیدن قرار گرفته تـقویت‌ کـنند‌،پایـه‌های‌ صلح از درون زندگی روزمره،ما آمادگی شنیدن حـرف‌های دیـگران،و گفتگو با آنان براساس‌ برابری‌ شکل می‌گیرد.افکار عمومی جهانی همچنان فرهنگ صـلح را مـورد تأکید قرار می‌دهد‌، هرچند‌ حـوادث‌ هـولناکی مانند ۱۱ سـپتامبر،تـحقق و تـرویج آن را با چالش‌های جدی مواجه ساخته اسـت‌.

مـنابع‌ و مآخذ:

الف-فارسی

۱-ترویج فرهنگ صلح و یونسکو،اداره عمومی اجتماعی کمیسیون‌های یونسکو در‌ ایران‌ اسـفند‌/۱۳۸۷ فـوریه ۲۰۰۰٫

۲-فرانسیس فوکویاما،فمینیست‌ها و سیاست قدرت،تـرجمه ابراهیم سلطانی،شرق،سـال سـوم،شماره‌ ۸۳۱‌، ۲۱/۵/۸۵٫

ب-لاتین

پاسخ بدهید