ارسال پیامک / info@womenrightful.com
info@womenrightful.com

رابطۀ شغل و سلامت اجتماعی زنان

صیانت از حقوق زنان > مقالات > رابطۀ شغل و سلامت اجتماعی زنان

پدیدآورده (ها) : قاضی نژاد، مریم؛سنگری سلیمانی، هاجر

 

چکیده

در جامعه ایران نیز همسو با جهان، توجه به ابعاد سلامت، همچون سلامت اجتماعی، اهمیـت روزافزونـی دارد. دردهه های اخیر، با ورود گسترده زنان به دانشگاه، عرصه های اجتماعی و تقاضای مضاعف آنان برای ورود به بازار کارمواجه هستیم. از آنجا که شغل به منزله مقوله ای محوری در دنیای جدید و یکی از تعیین کننده های اجتماعی مؤثربر کلیت سلامت مطرح است و سلامت زنان در ابعاد مختلف، سلامت خانواده و نهایتاً سلامت جامعه را بـه دنبـال دارد، این مهم ما را بر آن داشت تا بررسی تأثیر شغل بر سلامت اجتماعی زنان را بـه منزلـه هـدف اصـلی تحقیـق برگزینیم. جامعه آماری تحقیق، زنان (دانشجو) شاغل دانشگاه الزهرا(س) هستند. نمونه گیری بـه روش خوشـه ای احتمالی انجام شد و نمونهای به حجم ۱۱۱ نفـر از دانشـجویان در حـال تحصـیل انتخـاب شـدند. روش تحقیـق پیمایش مقطعی بود و اطلاعات با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و مقیاس استاندارد سلامت اجتماعی کییـز،جمع آوری و با استفاده از نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. مطلوبیت شـرایط شـغلی (حقـوق و مزایـا، امنیـت شغلی، حمایت سازمانی و…) بیشترین تـأثیر را بـر سـلامت اجتمـاعی زنـان داشـته اسـت. یافتـه هـا مؤیـد تـأثیر مکانیزم های علّی استقلال مالی، روابط اجتماعی، حمایت اجتماعی، عـزت نفـس و منزلـت اجتمـاعی بـر سـلامت اجتماعی زنان شاغل است. در میان متغیرهای زمینه ای، سن، وضعیت تأهل و نوع منزل مسکونی (سطح رفـاه) بـاسلامت اجتماعی رابطه معناداری داشته اند. نتیجه نهایی اینکه، صـرف داشـتن شـغل تغییـری در میـزان سـلامت اجتماعی زنان ایجاد نمیکند. آنچه مهم است مؤلفه های ماهوی شغلی، شامل نوع شغل، مطلوبیت شرایط شغلی وتوانمندی های اجتماعی و روانی (پیامدهای شغلی) است که بر سلامت اجتماعی آنان تأثیرگذار است. زنـان شـاغل برخوردار از استقلال مالی، روابط اجتماعی قوی و حمایت اجتماعی بالا، سلامت اجتماعی بیشتری دارند.

مقدمه

سلامتی و رفاه، در گسترده ترین معنا، پدیدهای اسـت کـه همـواره مـورد علاقـه و توجـه همـه انسانها، گروههای اجتماعی و جوامع بشری بوده اسـت. بـا در نظـر گـرفتن سـلامت بـه منزلـه مفهومی متأثر از مجموعه پیچیدهای از عوامل زیستی، روانـیـ اجتمـاعی، اقتصـادی، مـذهبی و محیطی، باید اذعان داشت که در این معنا، سلامتی دیگر فقـط دغدغـه دسـت انـدرکاران علـوم زیستی و پزشکی نیست، بلکه همه دانشمندان علوم اجتماعی و انسانی به ویژه جامعـه شناسـان وروانشناسان نیز به بررسی آن علاقه مند شده اند سلامت ابعاد مختلف جسمانی، روانی، هیجانی، عقلانی، معنـوی و اجتمـاعی دارد کـه ابعـاد مذکور با وجود بهره مندی از وجوه مشترک، جنبه های متفاوت نیـز دارنـد و از عوامـل متعـددی تأثیر می پذیرند سلامت اجتماعی به منزله یکی از ابعـاد یـادشـده، توانـایی انجـام مـؤثر و کارآمد نقشهای اجتماعی بدون آسیب به دیگران تعریف شده است

طرح مسئله

امروزه، سلامت اجتماعی به منزله یکی از ابعاد سلامت، در کنار سلامت جسمانی و روانی، نقش واهمیت گسترده ای یافته است؛ به گونه ای که دیگر سلامتی فقط عاری بودن از بیماریهای جسمی و روانی نیست، بلکه چگونگی عملکرد انسان در روابط اجتمـاعی و چگـونگی تفکـر وی در بـاب اجتماع نیز به منزله معیارهای ارزیابی سلامت فرد در سطح کلان جامعـه بـه شـمار مـیرود سلامت بنیادی است که همه کوشش های انسان در بستر آن شکل میگیرد و در صـورت وجـودسلامت در سطحی قابل قبول، افراد جامعه قادر خواهند بود از دیگر منابع حیات بهره گیرند بسیاری از کارشناسان حوزه علوم اجتماعی مفهوم سلامت را به ویژه با درجه عملکرد اعضای جامعه مترادف دانسته و شاخص های سلامت اجتماعی را براساس آن تعریف کـرده انـد. دیـدگاه صاحب نظرانی چون کییز و لارسن، که سلامت اجتمـاعی را ذیـل سـلامت روان مفهـوم پـردازی میکنند، درواقع در این رویکرد قرار میگیرند. آنها سلامت اجتماعی را بخشی از سلامت افـراد قلمداد میکنند. لارسن بیان میکند که سلامت اجتماعی قسمتی از سلامت فردی و به معنـای میزان کنش درونی افراد است که به صورت احساسات، افکار، رفتار، رضایت یـا عـدم رضـایت ازمحیط اجتماعی شان نشان داده میشود [۱۵ .[همچنین، به اعتقاد کییز و شاپیرو، آنچـه بیشـتربه زندگی غنا و معنا میبخشد، خویشاوندان، روابط و تجارب مشترک است. درنتیجه، آنهـا بـه توانایی فرد در تعامل مؤثر با دیگران و اجتماع به منظور ایجاد روابط ارضا کننـده شخصـی و بـه انجام رساندن نقشهای اجتماعی، عنوان سلامت اجتماعی را میدهند [۱۴ .[توجه به سلامت، به ویژه سـلامت اجتمـاعی، در جامعـه مـا، کـه جامعـه ای جـوان شـناخته میشود، اهمیت خاصی دارد. به علاوه اینکه در دهه های اخیر با افزایش زنـان تحصـیلکـرده درایران و درخواست آنان برای اشتغال، عرصه اجتماع و اقتصاد، عملاً فضای حضـور و فعالیـت هـردو جنس (مرد و زن) شده است؛ بنابراین، مطالعه وضعیت سلامت زنان شاغل، هماننـد مـردان،اهمیت بالایی دارد. از طرف دیگر، زنان یکی از گـروههـای حسـاس جامعـه انـد و سـلامت آنـان سلامت خانواده و متعاقباً سلامت جامعه را تضمین میکند. بنابراین، پرداختن به مسائل سلامت(جسمانی، روانی و اجتماعی) زنان میتواند مسـتقیماً و بـه طـور غیرمسـتقیم نقـش بسـزایی در تأمین سلامت عمومی جامعه داشته باشد. ازاینرو، زمانی کـه ایـن بحـث در میـان گـروه زنـان تحصیلکرده و دانشگاهی با پتانسیل رشد بالاترـ مطرح میشود، اهمیت پـرداختن بـه مسـائل سلامت زنان دوچندان میشود [۱۸ .[از سوی دیگر، از آنجا که کودکان آینده سازان هر جامعه و زنان پرورش دهنده آنها هستند، درواقع این زنان اند که بـه نـوعی آینـده کشـور را مـیسـازند.بنابراین، آینده سالم جامعه ما نیز در گرو توجه لازم به کلیت سلامت زنان و مادران خواهد بود.همچنین، یکی از عوامل و جنبه های اجتماعی مهم و اثرگذار بر سلامت افراد، حرفه و شـغل آنان است که پرداختن به آن حائز اهمیت بوده و جای تأمل دارد. متقابلاً از دیدگاه فردی، عامل سلامت جزء پیشنیازها و شرایط اصلی اشتغال بـه کـار و فعالیـت اقتصـادی و اجتمـاعی مفیـد انسانها در همه جوامع محسوب میشود که بـدون اتکـا بـه آن، شـانس دسـتیابی بـه امکانـات رفاهی و مادی غیرممکن یا دستکم به سختی ممکن است [۲ .[ازاینرو، رابطه شغل و سـلامت،از منظرهای مختلف مورد توجه و تأمل صاحب نظران واقع شده است.اهمیت و ضرورت موضوع سلامت یکی از عوامل مهم و مؤثر در ارتقا و تکامل انسانها و تعامل مطلوب با محیط و دیگـران محسوب میشود. این امر به ویژه در قشر زنان پانهاده به میدان های آموزش دانشگاهی و اشتغال بیرون از منزل، که در تحقیق حاضر مد نظرند، اهمیـت بیشـتری دارد، زیـرا در ایجـاد و حفـظ سلامت فکر و اندیشه، توانایی مقابله با مشکلات روزمره زندگی، ایجاد روابط سالم و صمیمانه بـاهم نوعان و داشتن زندگی هدفدار و پرثمر نقش دارد و در جامعه روبه رشـد کنـونی، کـه گـروه زنان بیش از گذشته در عرصه های مختلف فعال شده و در برابر شرایط و متغیرهـای نامسـاعد و فشارآور زندگی قرار گرفته اند، بر اهمیت بعد جسمانی روانی سلامت آنان افزوده میشود [۹ .[از سوی دیگر، محور توسعه پایدار، انسان سالم اعلام شده و جامعه امـروزی خواسـتار ایجـاد بستر مناسب برای تولید و شتاب لازم در رسیدن به توسعه همه جانبـه اسـت. ازایـنرو، بـدیهی است بررسی و تبیین اهم مؤلفه های اجتماعی تأثیرگذار بر سلامت از وظایف محققـان و فعـالان عرصه سلامت است. بازخورد این مطالعات به صورت اطلاعات علمی و عملی به سیاستگـذاران کلان برای سیاستگذاری درخصوص مسئله مهـم توسـعه پایـدار کشـور کمـک مـیکنـد [۶٫

بنابراین، با توجه به آنچه در مـورد شـغل، کیفیـت و مطلوبیـت شـرایط شـغلی و ارتبـاط آن بـاسلامت اجتماعی زنان و دختران دانشجو ذکر شد، مسئله مهم و مطرح در پـژوهش حاضـر ایـن است که کدام جنبه از شغل بیشترین تأثیر را بر سلامت اجتماعی زنان آموزشدیده و متخصصدارد؟ آیا نوع شغل یا شرایط اشـتغال (حقـوق و مزایـا، رضـایت از محـیط کـار، امنیـت شـغلی،خط مشی های سازمانی، حمایت های سازمانی، رشد و شکوفایی در کار، قدرت و نفوذ در کار و…)یا پیامدهای شغل (عزت نفس، فشار نقش، منزلت اجتماعی، حمایت اجتماعی، روابط اجتمـاعی،استقلال اقتصادی، مشارکت در تصمیم گیری) است که بر سلامت اجتماعی آنان بیشترین تـأثیر را دارد؟ پاسخگویی علمی به این سؤالات، ما را به هدف تحقیق نزدیک میکند.چارچوب نظری و تجربی موضوع
تحقیقاتی در زمینه سلامت و اشتغال در ایران صورت پذیرفته است که هریک به جنبـه خاصـی از این مطلب اشاره داشته اند و بعضاً به نتایج یکسان و قابل ملاحظـه ای دسـت یافتـهانـد؛ مـثلاً،نتایج تحقیقی با عنوان «بررسی تأثیرات اشتغال بر سلامت زنان» [۱ [نشان میدهد که شـرایط کاری، چه در مورد کار در ازای درآمد و چه در مورد کار خانگی، بر سـلامت جسـمانی و روانـی فرد تأثیرگذار است. نتایج تحقیق خاقانیفر در سال ۱۳۸۶ در زمینه سـلامت روان زنـان شـاغل در بخشهای مدیریتی، کارشناسی و خدماتی، نشان دهنده تفاوتهایی از نظر سـلامت در میـان زنان در بخشهای مختلف شغلی است. شغلهای مربوط به بخشهای خدماتی، سـلامت روانـی کمتری به مشاغل بخشهای مدیریتی داشته اند. در مقابل، نتایج تحقیقی با عنـوان ارتبـاط رده شغلی و سلامت روان در بین زنان شاغل [۴ [نشاندهنده فشار نقش در میـان زنـان شـاغل در رده های مدیریتی بوده است. همچنین، نتایج پژوهش براتعلی در سال ۱۳۸۹ در زمینـه ارتبـاط سلامت روان، اشتغال و تحصیلات دانشگاهی نشاندهنده همبستگی مثبت و معنادار سلامت بـااشتغال و تحصیلات بوده است. نتایج همه تحقیقـات بیـانشـده هریـک از جهـاتی بیـانکننـده ارتباط مستقیم بین سلامت و اشتغال هستند؛ هرچند در بعضی از تحقیقات فقط به جنبههـاییاز موضوع پرداخته شده و از جنبه های مهم و تأثیرگذار بر سلامت غفلت شده است.در مرور مطالعات انجام شده در زمینه رابطه میان سلامت و اشتغال، نزدیکترین نظریه هایی
که میتوانست راه را بر تحقیق حاضر هموار کند نظریه هـای مربـوط بـه رابطـه سـلامت روان واشتغال بود. هرچند موضوع تحقیق حاضر بررسی ارتباط سلامت اجتماعی بـا وضـعیت اشـتغال زنان است، طبق دیدگاه صاحب نظرانی چون کییز و لارسن، سـلامت اجتمـاعی در سـطح خـرد(فرد) اساساً ذیل سلامت روان مفهوم پردازی میشود [۱۶ .[بنابراین، با توجـه بـه ایـن پشـتوانهنظری، میتوانیم به نتایج حاصل از تحقیق حاضر اطمینان حاصل کنیم.در چارچوب مدلهای نظری تحلیل نقش در غرب، دو رویکرد عمده وجود دارد که یکـی بـا دیـدمثبت و دیگری با دیدگاهی منفی به مسـئله رابطـه اشـتغال و سـلامت در زنـان پرداختـه اسـت. در ۱ چارچوب رویکرد منفی، میتوان از فرضیه های تکثر نقش زیبـر، فرضـیه تقـارب مـارتیکینن[۱۷ [و، فرضیه کمیابی بارنت [۱۱ ،[فشار نقش ویلیام گود و فشار بار اضـافی نقـش ۲ تضاد نقش هیباردوپوپوالدرون [۲۰ [نام برد. هریک از این نظریه ها به نوعی از این حکایت دارند کـه زنـانی کـه بـه کـار درازای دستمزد (بیرون از خانه) میپردازند، بیشتر احتمال دارد که به دلایلی چـون حجـم بیشـتر کـار،افزایش انتظارات و مسئولیتهای بیشتر و استرس ناشی از ایفای چند نقش توأمـان، از نظـر سـلامت نسبت به زنانی که صرفاً به نقشهای سنتی خود میپردازند در وضعیت نـامطلوب تـری قـرار گیرنـد.همچنین، در چارچوب مدلهای رویکرد مثبـت، بـه نظریـه اعـتلای نقـش۳ بـارتلی [۱۰ [و بارنـت وزیبـر مـیتـوان اشـاره کـرد. بـا توجـه بـه ایـن ۵ فولر و دنر اشتاین و تجمع نقـش ۴ نظریه بسط نقش نظریه ها، نقش اشتغال به منزله نقش جدید، به نقشهای سنتی زنـان اضـافه شـده و بـهمنزلـه امـری مثبت و پرفایده در نظر گرفته میشود. چنانکه آمـد، در اینجـا مکانیسـم تأثیرگـذاری مثبـت نقـش اشتغال، از طریق افزایش عزت نفس، گسترش ارتباطـات اجتمـاعی، مهـارتهـای ارتبـاطی و کسـب حمایت اجتماعی گسترده، استقلال مالی که با اشتغال در ازای درآمد هم بسـته اسـتـ و بـالا رفـتن پایگاه اجتماعی در جهت ارتقای سلامت زنان، تأکید میشود.

تئوری سلامت اجتماعی کییز: از نظـر کییـز، کیفیـت زنـدگی و عملکـرد شخصـی فـرد را نمیتوان بدون توجه به معیارهای اجتماعی ارزیابی کـرد. فـرد سـالم از نظـر اجتمـاعی، زمـانی عملکردی خوب دارد که اجتماع را به صورت مجموعه ای معنادار و قابل فهم و بالقوه برای رشـد و شکوفایی بداند و احساس کند که متعلق به گروههای اجتماعی خود است و خود را در اجتماع و پیشرفت آن سهیم بداند. کییز بر این اساس، مدل پنج عاملی خویش را مطرح کرد که در ایـن مدل از پنج عامل به منزله شاخصهای سـلامت اجتمـاعی نـام بـرد کـه عبـارت انـد از: انسـجاماجتماعی، پذیرش اجتماعی، شکوفایی اجتماعی، مشارکت اجتماعی و انطباق اجتماعی [۷ .[با توجه به رویکردهای فوق و مدل تحلیلی مبنا، در تحقیق حاضـر، تـأثیر شـغل (مطلوبیـت شرایط شغلی، نوع و منزلت شغل) زنـان از طریـق متغیرهـای واسـط پیامـدی، شـامل حمایـت اجتماعی، روابط اجتماعی، استقلال اقتصادی، مشارکت در تصمیمگیری، عزت نفس، فشار نقش و منزلت اجتماعی بر سلامت اجتماعی آنان بررسی شده است. در این تحقیق، متغیرهای واسـطبا عنوان توانمندی های روانی و اجتماعی متأثر از شغل، بیان شده انـد. مطلوبیـت شـرایط شـغلی نیز در قالب پارامترهای حقوق و مزایا، رضایت از محـیط کـار، امنیـت شـغلی، خـط مشـی هـای سازمانی، حمایت سازمانی، رشد و شکوفایی در کار، قدرت و نفوذ در کار، مد نظر قرار گرفته اند.

 

روش تحقیق

حسب موضوع بررسی شده، جامعه آماری پژوهش حاضر را دانشجویان شاغل دانشگاه الزهرا(س)تشکیل داده اند که در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری مشغول بـه تحصـیلانـد(سال ۱۳۹۳ـ۱۳۹۴ .(نمونهگیری به روش خوشه ای احتمالی از میان شاغلان انجام شـده اسـت.از آنجا که صفات منحصربه فرد عناصر یک جمعیت را میتوان با یک متغیر توصـیف کـرد [۱۲،[در این تحقیق نیز نمونه ها از بین زنان دانشکدههـای مختلـف بـا رشـته هـای مختلـف انتخـاب شده اند که همگی از یک جنس (زن) هستند. در این پژوهش، از روش پیمایش مقطعـی بـا دوهدف توصیف و تبیین استفاده شده است. همچنین، همه اطلاعـات بـا اسـتفاده از پرسـشنامـهمحقق ساخته جمع آوری شده است و برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شـده اسـت.تحلیل دادهها هم به صورت توصیفی و هم به صـورت تبیینـی انجـام پذیرفتـه و از آمـارهـای مناسب شامل جدولهای توزیع فراوانی، میانگین، انحراف معیار، مد و میانه برای توصیف داده ها استفاده شده است. در تحلیل تبیینی فرضیه های تحقیق، از تکنیـکهـای تحلیـل دومتغیـری وچند متغیری (تحلیل رگرسیون و همبستگی) برای تبیین رابطه بین سلامت اجتماعی و وضعیت شغلی دانشجویان استفاده شده است. همچنین، با توجه بـه نظـر متخصصـان و اسـتادان حـوزه کـه ۲ روش تحقیق، برای تعیین حجم نمونه در تحقیـق حاضـر از ارقـام جـدول دی. ای. د واسبر اساس مقتضی و برحسب درجات مختلفی از دقت و ۹۵درصد اطمینان طراحی شده، اسـتفاده شده است. در تحقیق حاضر، برای سـنجش پایـداری درونـی گویـه هـا از روش آلفـای کرونبـاخ استفاده شده است. نتایج حاصل از به کارگیری این روش، که ماحصل پاسخگویی ۳۰ نفر از زنان دانشجو است، گواهی بر پایداری درونی گویه های پرسشنامه است.

یافته های تحقیق

 

با توجه به یافته های توصیفی تحقیق، ۵۴درصد از زنان در گروه سنی ۱۷ـ۲۸ سال و ۴۵درصـداز آنان در گروه سنی ۲۹ـ۳۹ سال قرار داشتند. همچنـین، ۶۳درصـد آنـان متولـد شهرسـتان و۳۷درصد متولد تهران بودند. از مجموع کل زنان شاغل، ۶۷درصد مجرد و ۶/۲۱درصد متأهـل و۵/۱۳درصد نیز هنوز به خانه بخت نرفته (در مرحله عقد) بودند. از میان نمونه هـا، ۵۴درصـد درتهران و ۴۵درصد در شهرستان و فقط یک درصد در روستا سـاکن بـودهانـد. سـطح تحصـیلات۶/۲۱درصد از زنان شاغل لیسانس و ۲/۶۲درصدشان فـوق لیسـانس بـود و ۲/۱۶درصـد نیـز درمقطع دکتری مشغول به تحصیل بودند.

/۵۷درصد از زنان به صورت پاره وقت و ۱/۴۱درصد تمام وقـت و بقیـه یافته ها نشان داد که ۷/۶۴درصـد در به صورت غیرحضوری مشغول به کار بوده اند. با توجه به بخـش اشـتغال زنـان، ۹/۳۳درصــد در بخــش دولتــی و درصــد خیلــی کمــی از آنــان در بخــش بخــش خصوصــی و ۳/۴۳درصد به صـورت نیمه خصوصی مشغول به کار بوده اند. همچنین، با توجه به نوع استخدام، ۲ قراردادی و ۶/۲۱درصد روزمزد، ۲/۱۶درصد به طور رسمی و بقیه به صورت پیمـانی، آزمایشـی و پروژهای مشغول به کار بوده اند. درخصوص سطح درآمد زنان شاغل نیز، آماره هـا نشـان دادهانـد که ۴۵درصد آنان کمتر از ۶۰۰ هزار تومان و ۵/۲۲درصد بین ۹۰۰ تـا یـک میلیـون و دویسـت هزار تومان و ۸/۱۹درصد بین ۶۰۱ تا ۹۰۰ هزار تومان و بـاقی درآمـدی بـالای یـک میلیـون ودویست هزار تومان داشتند.
درخصوص یافته های مربوط به متغیرهای اصلی تحقیق میانگین متغیرهای سلامت اجتماعی (متغیر وابسته)، توانمندی های اجتمـاعی و روانـی(متغیر واسط) و مطلوبیت شرایط شغلی (متغیر مستقل) در میان زنـان شـاغل در حـد متوسـط بوده و میانگین متغیر توانمندی های روانی (متغیر واسط) در حد متوسط رو به پایین اسـت، کـه به نظر میرسد میزان رو به پایین در متغیر توانمندیهای روانی، مربوط بـه مؤلفـه فشـار نقـش زنان بوده است.(میزان بالای فشار نقش در زنان در متغیر توانمنـدیهـای روانـی بـا میانگین ۶/۶۳ نشان میدهد که آنان در کنار نقشهای خانوادگی محول، نقـشهـای اجتمـاعی خویش را هم به اجرا درمی آورند و این خود در کنار مسـئولیت هـای دیگـر زنـدگی، بـرای آنـان به منزله افت انرژی و عملکرد مورد انتظار است که به صورت فشار نقـش ظهـور پیـدا مـیکنـد وموجب کاهش توانمندیهای روانی اجتماعی زنان شاغل را فراهم می آورد.یافته های تحقیق در مورد ابعاد سلامت اجتماعی ،(بـه منزلـه متغیـر وابسـته نیـز
نشان میدهد که مؤلفه های مشارکت اجتماعی (احساس و اعتقاد درونـی فـرد مبنـی بـر اینکـه عضوی مهـم و مـؤثر بـرای جامعـه خـود اسـت) و انسـجام اجتمـاعی (احسـاس برخـورداری ازجنبه های مشترک با دیگران و یگانگی بـا جامعـه و گـروههـای اطـراف) در میـان زنـان شـاغل مطالعه شده، در حد خوب و قابل قبـولی قـرار دارد. امـا بـه ترتیـب در ابعـادی مثـل پیوسـتگی اجتماعی (دغدغه به کیفیت، سازماندهی و عملکرد جامعه و جهان اجتمـاعی پیرامـون)، تحقـق اجتماعی (اعتقاد به توان بالقوه جامعه، نهادها و شهروندانش برای رسـیدن بـه اهـداف تکامـل وتوسعه مطلوب) و پذیرش اجتماعی (نگاه مثبت به خصلت ها و خصوصیات دیگران  ) از میانگینهای نسبتاً پایینتری در میـان مؤلفـه هـای پـنجگانـه مقیـاس عـام سـلامت اجتماعی (کییز) برخوردارند.درباره متغیر اصلی نوع شغل (برحسب رتبه یا منزلت مشاغل)، الگـوی رتبـه بنـدی مشـاغلِ پژوهش حاضر از مدل رتبه بندی مشاغل نایبی و عبداللهیان که در مقالـهای بـا عنـوان «تبیـین قشربندی اجتمـاعی» [۸ [آن را صـورتبنـدی کـرده انـد، تبعیـت کـرده اسـت. در ایـن مقالـه،نویسندگان با پرسشنامه به ارزیابی ذهنی مردم ایران از پرستیژ مشاغل مختلـف پرداختـه انـد وشأن هر شغل را با توجه به آنچه ذهن جمعی به آن اشاره دارد در ۶ سطح رتبه بندی کـرده انـد.آنها در پایان به این نتیجه گیری میرسند که هیچ جایگاه اجتماعی و شـغلیای نیسـت کـه درمورد آن اجماع مطلق یا اجماع نسبی وجود نداشته باشد.بنابراین، با توجه به مقیاس منزلت مشاغل یادشده، همانطور که جدول ۵ نشـان مـیدهـد،حسابدار، عکاس، کارمنـد عـادی، مربـی مهـد، /۴۷درصد) مشاغل رتبه ۵ ) بیشتر پاسخگویان (۷منشی و…) داشتهاند، ۴۴درصد در مشاغل رتبه ۴) دبیر دبیرسـتان و راهنمـایی، معلـم ابتـدایی،، /۷درصد در مشاغل رتبه ۱) استاد دانشگاه مدیر ارشـد و دیگـر پرستار، هنرمند و نقاش و…) و ۲مشاغل تخصصی رده بالا) و یک درصد از جامعـه نمونـه نیـز در مشـاغل رتبـه ۶) مشـاغل غیـرتخصصی مانند منشی، تلفنچی، پرستار بچه و…) مشغول به فعالیت بـوده انـد. بنـابراین، بخشـی(قریب ۴۰درصد) از زنان دانشگاهی تحصیلکرده، رتبه/ منزلت شغلی بالایی نداشته یا هنوز (به دلیل ادامه تحصیل و اجبار اشتغال به کارهای موقت و پارهوقت یا…) جایگـاه واقعـی خـود را در
مراتب بالاتر (۳رده اول) طیف مشاغل موجود در جامعه فعلی نیافته اند.

 

نتیجه گیری

 

هدف تحقیق پیشرو، سنجش و ارزیابی تأثیرات شغل بـر سـلامت اجتمـاعی زنـان، در شـرایط افزایش فرصتهای آموزشی و اشتغال بیرون از خانه زنان در جامعـه ایـران بـوده اسـت. مطـابق رویکردهای نظری و تجارب پژوهشی موجود، اشتغال زنان تأثیری دوسویه بر سلامت آنـان دارد.در سویه منفی، کار بیرون از خانه زنان، در ترکیب بـا تعهـدات خـانوادگی، بـه تضـاد و تنـاقض نقشها، سوء عملکرد اجتماعی و روابط مخـدوش بـا دیگـران (خـانواده، محـیط کـار و اجتمـاع بزرگتر) منجر شده و کلیت سلامت (جسمانی، روانی و اجتماعی) آنان را در خطر قرار میدهـد
و در رویکرد مثبت، اشتغال زنان در شرایط کاری مناسب همراه حمایتهای لازم، رفع تبعیض ومحدودیتهای شغلی و تأمین امنیت، خودشکوفایی و رضایتمندی، ضمن ممانعت از فرسـایش
جسمی و روحی زنان شاغل، از طریـق تقویـت عضـویت، افـزایش توانمنـدی و بهبـود عملکـرد اجتماعی آنان در قبال تکالیف، تعهدات و حل چالشهای اجتماعی، به ارتقای سلامت اجتمـاعی آنان میانجامد. در سنجش متغیرها و آزمون فرضیه های پژوهش و بر مبنای یافته هـای تحقیـق حاضر نیز، به نظـر مـیرسـد منطبـق بـر مفروضـات رویکـرد مثبـت، حضـور زنـان در اجتمـاع(میدان های تحصیل و کار در پـژوهش حاضـر) و ایفـای نقـشهـای تحصـیلی و شـغلی، انجـام فعالیتهای گروهی و کسب تجربه های متفاوت در عرصه های مذکور، به طـور نسـبی بـه بهبـود شرایط ذهنی روانی و عملکرد اجتماعی آنان کمک کرده باشد، به طوریکه همـه میـانگین هـای متغیرهای وابسته و متأثر از کموکیف شغل (شامل نوع و منزلت شغل، حقـوق و مزایـا، حمایـت سازمانی، قدرت و نفوذ در کار، رضایت از محیط کار، رشد و شکوفایی در کـار) نظیـر توانمنـدی روانی و توانمندی اجتماعی، در میان زنان مطالعه شده، اغلب در حد متوسط و معنادار بـه دسـت آمده که بیانگر تأثیر مثبت شغل بر رفتار و عملکرد زنان است. همانطور که با توجه بـه متغیـرتوانمندیهای اجتماعی و روانی، یافته های تحقیق حاکی از آن بوده اند که زنان شاغل به واسـطه سلامت اجتماعی نوع شغل سن مطلوبیت شرایط شغلی توانمندهای نوع منزل مسکونی روانی اجتماعیشغل شان، از روابط اجتمـاعی بـالا، مشـارکت در تصـمیمگیـری، اسـتقلال اقتصـادی و حمایـت اجتماعی مؤثری برخوردار بوده اند، میتوان بر ایجاد زمینه های مطلوب شغلی برای زنـان تأکیـد کرد، زیرا بهبود این توانمندیها میتواند تسری پیدا کند و حوزههای دیگر زنـدگی اجتمـاعی وفرهنگی زنان را دربر بگیرد و درنهایت برای جامعه بـزرگتـری مفیـد باشـد و آن را بـه رشـد و تعالی برساند. همچنین، در مورد ابعاد سلامت اجتماعی در میان زنان شاغل، نتایج بـازگوکننـدهمشارکت اجتماعی و انسجام اجتماعی هرچه تمامتر آنان است. که این خود بیانگر باانگیزه بـودن در اجتماع و تلاش برای ارتقای روابط و توسعه اجتماعی را تداعی مـیکنـد. بنـابراین، درنهایـت میتوان ابعاد سلامت اجتماعی (مشارکت و انسجام) را به توانمندیهای اجتماعی و روانـی زنـان ارتباط داد، زیرا بهره مندی از روابط اجتماعی مطلوب و حمایت اجتماعی مؤثر، بـه مشـارکت دراجتماع و انسجام با آن یاری میرساند و زمینه سلامت اجتمـاعی و حتـی روانـی را بـرای زنـان  فراهم میآورد.

از سوی دیگر، طبق نتایج و یافته های تحقیق، نوع شـغل (برحسـب رتبـه و منزلـت شـغلی)زنان مطالعه شده، تغییری در میزان سلامت اجتماعی آنان ایجاد نکـرده اسـت، زیـرا از یـکسـو،
شغل مناسب و رضایت بخش فاکتورها و ویژگـیهـایی دارد کـه آن را از شـغلهـای نامناسـب و بامنزلت اجتماعی پایین تر متمایز میکند و از سوی دیگر، فقدان تنوع شـغلی (واریـانس لازم) و
ناپایداری نسبی اشتغال در جامعه آماری تحقیق، مانع ظهور دقیقتر تأثیر موقعیت و مختصـات ماهوی شغل بر سلامت اجتمـاعی شـاغلان شـده اسـت. بـه عبـارت دیگـر، مشـاغلی کـه زنـان دانشگاهی در حال تحصیل در مقاطع مختلف به آن اشتغال داشته اند، اغلب بـه دلیـل ناپایـداری(موقت، پارهوقت، قراردادی بودن) نسبی، رده و منزلـت اجتمـاعی پـایین و عایـدات و امتیـازات مادی نه چندان مناسب، انتظارات آنان را برآورده نکرده و درنهایت، منتج بـه سـلامت اجتمـاعیچندان بالا در میان این قشر از زنان جامعه ما نشده است.بااین حال، طبق نتایج به دست آمده، زمانیکه مطلوبیت شرایط شغلی در میان زنان شاغل درحد رضامندی بوده، آنان سلامت اجتماعی بـالاتری را نیـز تجربـه کـرده انـد. مطلوبیـت شـرایط شغلی، در میان مجموعه متغیرهـای مسـتقل و واسـط پـژوهش، بیشـترین ضـریب تـأثیر را بـرسلامت اجتماعی پاسخگویان داشته است. در تحلیل مسیر انجام شده و رگرسیون چنـدمتغیـرینیز، که تأثیر همزمان مجموعه عوامل مفروض روی سلامت اجتمـاعی زنـان را مـیسـنجد، بـازمتغیر مطلوبیت شرایط شغلی برای زنان قویترین پیشبینی کننده متغیر وابسـته تحقیـق بـوده است. علاوه بر این، از میان مؤلفه های مطلوبیت شرایط شغلی، میزان درآمـد ماهیانـه و داشـتنشغل در بخش دولتی، اجزای مهمتر شغل برای زنان دانشگاهی در شرایط فعلی بـوده اسـت. در
تحلیل یافته مذکور میتوان گفت: در وجه تأمین مادی، احتمالاً هرچه میزان درآمد افراد شاغلبالاتر باشد، سلامت اجتماعی آنان نیز بالاتر میرود، زیرا برمبنای معنای رایج از مفهـوم سـلامت
اجتماعی، درآمد شغلی بالاتر، نمادی از جایگاه مناسبتر و موفقیت در کار و مشارکت اجتمـاعی است که همه طبق تعریف کییز، از مؤلفه هـای مهـم سـلامت اجتمـاعی بـه شـمار آمـده اسـت.همچنین، به نظر میرسد زنـانی کـه مشـاغل دولتـی دارنـد، امنیـت شـغلی بیشـتری احسـاسمیکنند و جامعه نیز مشاغل آنان را معتبرتر و باثبات تر میداند.از طرف دیگر، در بررسی سایر مؤلفه های مطلوبیت شرایط شغلی، همچون علاقـهمنـدی بـهشغل، رضایت از محیط کار، حمایت سازمانی، شکوفایی فکـری در کـار و…، یافتـه هـا بیـانگر آن است که رضایت زنان دانشگاهی شاغل از شرایط مذکور چندان زیاد نبوده است. این امر چنـداندور از انتظار محققان نیز نبوده، زیرا اینگونه زنان اساساً انتظـار دارنـد بـا طـی مـدارج علمـی تخصصی و کسب مدرک تحصیلی در آینده، با گذاری مطلوب بتوانند موقعیتهای شغلی بهتری نسبت به مشاغل فعلی نامناسب تر و نامطلوبترـ خود کسب کنند و جایگاه شغلیشان را ارتقـابخشند و کیفیت و رضایت بیشتری دراین زمینه کسب کنند.همانطور که بیان شد، پیامدهای اشتغال میان زنان دانشگاهی در تحقیق حاضـر بـا عنـوانتوانمندیهای اجتماعی ـ روانی و به منزله متغیرهای واسط در بحـث سـلامت اجتمـاعی بررسـیشدند. در مورد توانمندیهای روانی (عزت نفس، احساس منزلت اجتمـاعی و فشـار نقـش) نیـزنتایج نشان داد که درمجموع زنان شاغل دانشگاهی فشار نقش نسبتاً بالایی داشتند، زیرا عـلاوهبر اشتغال و حضور در کلاس درس، همزمان در جایگاههـا و نقـشهـای اجتمـاعی و خـانوادگیدیگری هم حضور دارند.همچنین، طبق نتایج به دست آمده، توانمندیهای اجتماعی و روانی به منزله متغیر مداخله گر،به همبستگی بین مطلوبیت شرایط شغلی و سلامت اجتماعی در جمعیت مطالعه شده کمک کردهاست. به عبارتی، زمانی که زنان دانشگاهی شاغل از مطلوبیت شرایط شغلی خود رضایت داشته اند،چرخه کارآمدی از ارتباطات فردی مثبت را با محیط اطراف خود برقرار کرده و درنتیجه حمایت اجتماعی بیشتری را از اطرافیان خود دریافت کرده اند، از ارتباط با اطرافیانشان رضایت بیشـتریداشته اند و ضمناً بیشترین نقش را در تأمین مایحتاج خود ایفا میکنند و حتی به دور از مشکلاتمعمول فشار نقش، با مثبت انگاری روانی، داشتن چند نقش در کنار نقش شغلی را نوعی مزیت و باعث کسب امتیاز در زندگی میدانند و با آن بهتر کنار می آیند.درنهایت، برمبنای یافتههای این پژوهش، میتوان نتیجه گرفـت: نـه صـرف اشـتغال، بلکـهکیفیت آن، عنصر اصلی نزد زنان شاغل بوده است. بنابراین، هرچند اهمیت و ارزشمندی کسـب موقعیتهای شغلی بهتر و برتر از این لحاظ مختص زنان نیست، به دلیل شکاف جنسیتی در نوع و مراتب شغلی در اغلب جوامع معاصر همچون ایران، احتمالاً در مورد زنان شاغل، دسـتیابی بـه موقعیتها و ساختارهای شغلی حاوی کنترل، نفوذ و حمایت، معنای روشنتر و اهمیت بیشتری دارد و عاملی مهم، نافذ و تعیین کننده در سایر تعاملات و عملکردهای اجتماعی آنان درگسـتره جامعه بزرگتر خواهد بود. ازاین رو، هرگونه تلاش جدی برای ارتقای کیفیت و مطلوبیت شرایط و موقعیتهای شغلی زنان از حیث میزان امنیت، حمایت و قدرت سـازمانی بیشـتر، نـه تنهـا در تبدیل آنان به نیروی کار مفید و کارآمد اثر مستقیم خواهـد داشـت، بلکـه در عمـل و بـه طـور غیرمستقیم، تضمینی منطقی و کارکردی درجهت افـزایش سـلامت اجتمـاعی زنـان اسـت کـه به وسیله یافته های این پژوهش نیز تأیید شده است.

 

 

منابع
[۱ [احمدنیا، شیرین (۱۳۸۳» .(اثرات اشتغال بر سلامت زنان»، فصلنامه علمی پژوهشـی رفـاه
اجتماعی، ش ۱۲ ،ص ۱۵۷٫
[۲ [اسکمبلر، گراهام (۱۳۸۶ .(هابرماس، نظریه انتقادی و سلامت، ترجمـه حسـینعلی نـوذری،
تهران: مؤسسه هالی پژوهش تأمین اجتماعی.
[۳ [بابایی، نعمت (۱۳۸۲» .(نیازهای سلامت نوجوانان در بستر تحولات اجتمـاعی»، فصـلنامـه
علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، ش ۷ ،ص ۳۴۰ .
[۴ [حدادی، مهدی؛ کلدی، علیرضا؛ سجادی، حمیـرا؛ صـالحی، منصـور (۱۳۹۰» .(ارتبـاط رده
شغلی و سلامت روان در زنان شاغل»، نشریه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، ش ۴۰٫
[۵ [سامآرام، عزتاله (۱۳۸۸ .(فصلنامه علمی پژوهشی انتظام اجتماعی، س اول.
[۶ [فتحی، منصور؛ عجمنژاد رضـا؛ خـاکرنگـین، مـریم (۱۳۸۹» .(عوامـل مـرتبط بـا سـلامت
اجتماعی معلمان شهر مراغه»، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، س ۱۲ ،ش ۴۷٫
[۷ [کییـز کـری ال ام، شـاپیرو، آدام دی (۱۳۸۶ .(سـلامت اجتمـاعی در ایـالات متحـده، یـک
همهگیرشناسی توصیفی، ترجمه حسینی، انتشارات دانشگاه شیکاگو.
[۸ [نایبی، هوشنگ؛ عبـداللهیان، احمـد (۱۳۸۱» .(تبیـین قشـربندی اجتمـاعی»، نامـه علـوم
اجتماعی، ش ۲۰ ،ص ۲۰۵ .
[۹] Ahmadi Z, Sahyaee F, Mohammadzadeh Sh, Mahmoodi M. [Surveying
mental health status of nursing and non-nursing students of Shahroud].
Islamic Azad University. 2007;17 (2): PP 107-111. Persian.
[۱۰] Bartley, M., Popey, J., Plewis, I.”Domestic Condition, Paid
Employment, and Women’s Experience of Ill-Health”. Sciology of
Health and Illness 14(3), 1992: PP 313-343.
[۱۱] Barnett,R,C.Multiple roles,gender and psychological distress”. In L.
Goldberger and s Breznitz handbook of stress theoretical and clinical
aspects (2nd ed)new York: the free press, (1993). PP 427-445.
[۱۲] De Vaus D. A. surveys in social research, London, allen and unwin,
۱۹۹۱٫
[۱۳] Keyes, C.L.M. (1998). Social Well-being, Social Psychology Quarterly,
۶۱, PP 121-141.
www.noormags.ir
۲۸۸ زن در توسعه و سیاست، دوره ۱۴ ،شماره ۳ ،پاییز ۱۳۹۵
[۱۴] Keyes, C. L. M., & Shapiro, A. Social well-being in the United States:
A descriptive epidemiology. In O. G. Brim, C. D. Ryff, & R. C.
Kessler (Eds.), How healthy are we?: A national study of well-being a
midlife. University of Chicago Press,(2004),(PP 350–۳۷۲).
[۱۵] Larson, James, (1993),the measurement of social well-being, social
Indicators-Research 28, PP 285-296.
[۱۶] Larson, J.S. (1996), The World Organization Definition Of Health:
Social Versus Spiritual Health, Social Indicator Research, 38.
[۱۷] Martikainen p. 1995 ” womens employment marriage motherhood and
mortality: a teast of the multiple role and role Accumulation
hypotheses” social science and medicine 40(2): PP 199-212.
[۱۸] Salari H, Basiri K. [Barresie salamat ravanie zanane javan va miansal
dar jameeate shahrie Gonabad dar sale.
[۱۹] Switzer, Galen E. et al. Issues in mental health assessment,IN: Carol S.
Aneshensel and Jo C. Phelan, Handbook of the Sociology of Mental
Health, New York, Kluwer Academic/Plenum Publishers,(1999), PP
۸۱-۱۰۴٫
[۲۰] Waldron, I., Weiss, C.C., Hughes, M.E.”Interacting Effects of Multiple
Roles on Women’s Health.” Journal of health and social behavior 39,
(۱۹۹۸): PP 216-236.
[۲۱] Wissing, T.F., Fouri, A. Spirituality as a Component of Psychological
Well-being, 27th International Congress of Psychology,(2000), 23-28
July, Stockholm, Sweden.
ww

 

 

منبع:مجله نور

 

پاسخ بدهید