تواناسازی فرآیندی است که طی آن افراد برای غلبه بر موانع پیـشرفت، فعالیتهایی انجام میدهند که باعث تسلط آنها در تعیین سرنوشت خود میشود. واژه توانا سـازی به مفهوم غلبه بـر نـابرابریهای بنیانی است.این نابرابریها تبعیضهای جنسی است که از طریق مؤسسات عمومی اعمال میشود و شدت و ضعف آنها بستگی به عمق ریشه این تبعیضها در سنن،قوانین اداری و یا قانونگذاری جامعه دارد.در این راستا آگاهی بـه مفهوم”توانائی”فقط از طریق تجزیه و تحلیل و تشخیص مشکلات ناشی از نابرابریهای جنسیتی امکانپذیر میباشد.پذیرش برابری جنسیتی به شکل یک هدف بر پایه میزان آگاهی جامعه قرار دارد و بهعنوان رکن اصلی ایدئولوژی تـواناسازی،تـلقی میگردد که به خودی خود میتواند اساس و پایه یک بسیج همگانی و عاملی برای رفع نابرابری زنان در جامعه باشد. عاملی که بهطور مؤثر در رفع نظریههای مردسالاری مبنی بر”ناتوانی زن”نـظیر ضـعف قدرت فیزیکی و بیولوژیکی زن،پائین بودن سطح بهرهوری زنان نسبت به مردان و انکار سهم مشارکت زنان در توسعه اجتماعی،نقش داشته باشد. مطلب زیر برگرفته از برنامه آموزش بینالمللی دوره توسعه سرمایهگذاریهای کـوچک بـرای زنان در کشور هند میباشد که محتوی آن به افزایش آگاهی و کشف استعدادهای درونی زنان تأکید دارد.
خودآگاهی زنان
بطور معمول استعدادهای درونی زن در هالهای از غرایز فطری و آرزوهای وی احاطه شده و در این جـریان،آن دسـته از تـمایلات زنانهای شکل میگیرد که حـاصل تـأثیر مـثبت و منفی تجربیات به دست آمده در دوران زندگی و تثبیتهای ذهنی اوست. سیمای ظاهری و نقابی که زن در جامعه بر چهره دارد،یعنی آنچه که زن از مـاهیت وجـودی خـود به جامعه عرضه میدارد،در بردارنده تمامی خصوصیات و جـنبههای ذکـر شده است.از اینرو،به منظور شناخت ظطرفیتهای بالقوه خویش،زنان ناگزیر از پردهبرداری از این نقاب و مطالعه تثبیتهای ذهنی و بررسی مـلموس و عـینی قـابلیتهای درونی خود و بالاخره مطالعه نحوه ارتباط آن با غرایز و تمایلات زنـان میباشند و تنها از این راه قادر به درک و شناخت صحیح توانائیها و استعدادهای خویش خواهند بود.
زن کارآفرین در آغاز پردهافکنی و روبرو شدن بـا چـهره واقـعی خود در جهت کشف و شناخت استعدادهای ذاتی،در وهله اول از خود خواهد پرسید:”تـو کـه هستی”و به احتمال زیاد در پاسخ،نام خود را که برچسب هویت شخصی اوست،بر زبان خواهد آورد.اگـر دوبـاره ایـن سئوال را از خود بپرسد،در جواب بعدی از ملیت،موقعیت اجتماعی،کار و موفقیتهایش خواهد گـفت کـه تـمامی این پاسخها به شکل و شمایل ظاهری هویت وی مربوط میشود.در صورت تکرار پرسش فوق،پاسـخ وی بـه زوایـای درونی هویتش معطوف شده و عقاید،ارزشها، علائق،دلنگرانیها و یا جاهطلبیها و آرزوهایش را در زندگی بیان خـواهد نـمود و چنانچه دفعات پرسش از خود را تا بجایی ادامه دهد که دیگر چیزی برای گـفتن از خـویش نـداشته باشد،بدون هیچ شبههای در این مرحله شخص به ماهیت وجودی خود پی برده و بـه خـودشناسی رسیده و احتمالا جواب لازم را در مورد خصوصیات درونی خویش دریافت خواهد کرد.حتی اگر مـشکل بـتواند اجـزای این خصوصیات راتشخیص و یا ارتباط درونی آنها را با یکدیگر به وضوح بیان نماید،اما روبـرو شـدن با واقعیت وجودی و شناخت هویت شخصی معمولا یک تجربه قوی بدست وی مـیدهد.
افـرا مـختلف به گونههای متفاوت، هویت واقعی خود را بیان میکنند.در این زمینه به نظر میرسد،اغلب زنـان انـعکاسهای رفـتار برونی خود را ملاک سنجش خویش قرار میدهند و فقط تعداد اندکی از آنان مـعیار ارزیـابیشان منشأ درونی دارد.به هرحال هیچ زنی هویت واقعیش بیارتباط با اعتقادات درونیش نیست و به این جـریان اصـطلاحا”خودآگاهی”میگویند.تصورات شخصی،اعتقادات،ارزشها،آرزوها،امیدها و نیازهای هر زنی،مـعمولا بـا سمت و سوی استعدادهای بالقوه وی مرتبط بوده و از مـنابع درونـی او سـرچشمه میگیرد.
احساس عدم وابستگی و کسب هویت مـستقل کـه ریشه در نحوه بینش و قوه ادراک وی دارد،نقطهء شروع و تکوین اعتماد به نفس هر زنـی اسـت و در این نقطه،مشورت مستمر بـا مـردان برای جـهت دادن صـحیح بـه این حس بسیار ضروری و اساسی اسـت.جـریان نگرش درونی یا خودآگاهی منجر به شکسته شدن تصورات ذهنی ابتدائی هـر زنـی نسبت به خود شده و موجب درک و ضـرورت اصلاح ساختار شخصیتی و تـجدیدنظر در نـحوه تفکرات و احساسات وی میگردد و بر ایـن مـنوال تصویر آگاهانهای از خود ترسیم مینماید که نناندهنده حجم تمامی ظرفیتها،استعدادها و قوای درونـی اوسـت.
تجسم یک تصویر محترمانه از خـویش در ذهـن هـر فرد مولد جـمع عـوامل زیر است:
اعتماد بـه نـفس+احترام به خود عزت نفس
معمولا افراد در جریان کارآفرینی اغلب ناگزیر از رویارویی با موانع و مـشکلات فـراوان بوده و گاهی مجبور به عقبنشینی هـستند.کـسب اینگونه تـجربیات مـنجر بـه کاهش اعتماد،دلآزردگی و ضـعف انگیزه برای انجام کار میشود که از بعد رفتارشناسی به آن”اجرای منفی”میگویند بالعکس تـجربه مـطلوب موجبات قوت انگیزه را فراهم نموده و بـه آنـ”اجـرای مـثبت” گـفته میشود.شانس سـروکار داشـتن با اجرای مثبت بسیار آسان و توأم با آرامش است و در حالت رویاروئی با فعالیتهای اجرایی منفی،تـأثیری کـه ایـن امر بر زنان کارآفرین خواهد داشت در مـقیاس وسـیع بـه مـیزان ارزش و اعـتباری کـه آنان برای خود و اقداماتشان قائلاند بستگی خواهد داشت.
زنی که توانمندی و شناخت صحیح از ظرفیتها و محدودیتهای درونی خود دارد،از اعتماد به نفس کافی برخوردار و به خود احترام نهاده و اقـداماتش را با اهمیت تلقی مینماید.
احترام به خویش یا”عزتنفس”مقولهای است که هر زنی با توسل به آن قادر به پیشرفت بوده و یک نوع توانمندی و توسعه یافتگی را در خود احساس مینماید. هـمچنین بـهطور فزاینده به نیروهای نهفته خود،آگاه شده و به تناسب با انتخاب فعالیت مناسب و ویژگیهای رفتاری خود را در بوته آزمایش عملی قرار داده و از این طریق احساس مطلوبیت و رضایت مینماید.اعتماد به نـفس زن از اعـتقاد و اطمینان وی به ارزش و اعتبار تفکراتش حاصل میگردد.وجود چنین اعتقادی دال بر این مدعا نیست که شخص هرگز اشتباه نمیکند،بلکه شخص قادر به تـفکر و قـضاوت در خصوص دانستهها و اصلاح خطاهای خـویش اسـت.حد کمال اعتماد به نفس و احترام به خویش را”عزت نفس مطلق” مینامند.داشتن عزت نفس عامل مهم و تعیینکنندهای در شکلگیری عکس العملهای برونی یک زن بـوده و بـازتابی است که زنان در مـقابل کـنشهای محیطی و بخصوص در مقابل مسائل منفی از خود بروز میدهند.از آنجا که فعالیتهای خوداشتغالی همواره گزینش و یا جایگزینی راه حلهای صحیح و بروز عکس العملهای مناسب با محیط کار را میطلبد،بدین لحاظ زنان کـارآفرین بـهطور مداوم،درگیر و مکلف به تنظیم و تعدیل عکس العملهای محیطی خود نسبت به مسائل مختلف هستند.
گذر از موانع و شکست آنها
به مجرد اینکه زنان کارآفرین واقعیت وجودی خود را شناسائی و به مـاهیت اسـتعدادهای درونی خـود واقف شده و عزت نفس لازم را بهطور اکتسابی در خود ایجاد نمودند،ضروریست که به تعیین و تبیین مسیر آتی فـعالیت خود در زندگی بپردازند.
برخی اوقات افراد در برنامه کاری، فعالیتهای متعدد و هـمزمان را پیـشبینی نـموده و لذا احساس میکنند که انرژی آنها در اثر تقسیم بین امور مختلف هرز میرود که در اینصورت نیل به مـوفقیت و پیـشرفت در امور،برای آنان مشکل به نظر خواهد رسید. موفقیت و پیشرفت فقط در؟؟؟بدست میآید کـه شـخص راه و هـدف معین و پذیرفته شدهای را انتخاب نموده و موفق به حل مشکلات داخلی و برونی گردد.
مجسم کنید لاکـپشتی را که وقتی سرش درون لاک فرو رفته همانند یک جسم بی جان هیچ اثـری از زندگی در او مشاهده نمیشود.بـه مـجرد اینکه سرش را بیرون آورد.آثار شروع حرکت و زندگی در او دیده میشود.بنابراین تا زمانی که زنی تصمیم به حرکت و ادقام در جهت رسیدن به هدف موردنظر نگیرد،قادر به پیشرفت و ترقی نیست.یک زن در جـریان عمل میبایست گزینه مطلوب را انجام و در صورت لزوم با حمله به موانع و شروع کار و فعالیت،هر آنچه را که سد راه اوست درهم شکند.نحوه انتخاب مسیر نیز بیتردید متأثر از تجربیات قبلی و پیشینهء تفکرات و احـساس وی بـوده و تجربه حاصله،محصول این عوامل ذهنی میباشد که ممکن است ذهن وی روشنتر به زوایای آن آگاه و یا همانند اکثر موارد بهطور مبهم و تا حدودی ناآگاهانه در فکرش ضبط شده باشد.تـا زمـانی که یک زن درصدد رویارویی با مشکلات و حل آنها برنیاید،گذر از موانع موجود و شکست آنها در نظرش بسیار سخت جلوه خواهد نمود.
ذکر مطلب فوق بدین معناست که در ابتدا باید مـشکلاتی را کـه در ذهن شخص متصور است از ضمیر ناخودآگاه به خودآگاه منتقل و کمک شود که بهطور آزادانه و بدون توجه به سوابق ذهنی قبلی،مسئله را بهطور مجرد مورد بررسی و بازبینی قرار دهد. هـنگامی کـه زنـ کارآفرین وقوف و آگاهی لازم را از مسئله بـدست آورد.بـیشک بـهترین روش را برای حل آن انتخاب خواهد کرد
موانع ذهنی به اشکال مختلف در ذهن افراد نقش میبندد،برخی از این عوامل عبارتند از:
۱-نبود انـگیزه
۲-داشـتن اعـتقادات خاص
۳-ترس
۴-ضعف و یا عدم مهارت در زمینه ایـجاد ارتـباط،مدیریت و غیره و…
۵-تصورات شخصی و ضعیف
۶-احساس گناه
۷-مقاومت در مقابل هرگونه تغییر
برای زنان کارآفرین،شناسائی و تشخیص صحیح موانع ذهـنی،عـامل مـؤثر در موفقیت و از میان برداشتن و شکست آنهاست.لذا پس از شناخت دقیق باید ابتدا هـریک از موانع مذکور را به شکل یک مشکل ترسیم و اثرات آن را مطالعه و پس از بررسی نتایج حاصله،بهطور عقلانی درصدد حل آن بـرآید.تـحلیل راهـحلهای شناخته شده و انتخاب یکی از آنها،ابزار مناسب و راهکار اجرایی صحیح را بـدست وی خـواهد داد.
پس از طی مراحل اجرائی،ضروریست که بازبینی،تطبیق و تعدیل لازم در فعالیتهای انجام شده صورت پذیرد تا مراحل بـعدی پیـشرفت و تـوسعه در بستری امن جریان یابد.
مشارکت در تجربه زنان کارآفرین و کسب اطلاع از نحوه فـعالیت آنـها،بـه سایر زنان در شناخت آن دسته از موانع ذهنی که سد راه پیشرفت و باعث عدم امکان تـشخیص ظـرفیتهای بـالقوه آنان شده،کمک خواهد نمود.عوامل ذهنی برای زنان به مثابه سدی در مقابل حـرکتی آگـاهانه به سوی دنیای ناشناختههاست.تصور کلی زنان بر اینست که آسایش فقط در جـائیست کـه آنـها زندگی میکنند.حتی اگر بهطور واقعی رضایت درونی از شرایط حاکم بر محیط را نداشته بـاشند.ولیـ از ایجاد هر نوع تغییر در زندگی خود و تجربه ناشناختهها و عواقب آن بیم دارند و به بـیان دیـگر قـابلیت تغییرپذیری ندارند.
برای یک زن تشخیص ماهیت موانع ذهنی و شناخت آنها،امری لازم ولی کافی بـرای فـائق آمدن بر آنها نیست.منطق قیاسی چنین حکم میکند که هنگام زن بـطور قـطع و یـقین کاری را انجام خواهد داد که بصورت سمبولیک از آستانه این موانع بگذرد و با عبور از این رهگذر و بـه تـجربه ایـن حقیقت را باور خواهد داشت که بر تمام موانع ذهنی میتوان پیروز شـد.
ارائهـ خدمات مشاورهای نقش مؤثری در کمک به زنان در عبور موفق از این موانع خواهد داشت.معمولا مشاورین بـه زنـان توصیه میکنند که ابتدا به انجام کاری هر چند کوچک و پیش پا افـتاده اقـدام نمایند که علیرغم تمایل،هرگز موفق بـه انـجام آن نـشده بودند مکمل این اقدام،مرحله پردهبرداری از سـیمای ظـاهری و متعاقب آن،ایجاد حس اعتماد در زنان و جلب اطمینان و اعتقاد آنان به خدمات مشاورهای تـوسط شـخص مشاور خواهد بود.این عـمل گـذر از آستانه مـوانع نـامیده مـیشود که فقط با حضور مشاور انـجامپذیر اسـت.مبادرت به این نوع اقدامات،معمولا احساس قوی آزادی و رهائی از بندها را بهمراه داشـته و اعـتماد بنفس لازم را در زنان ایجاد مینماید.
نتیجه
وسـعت جریان تواناسازی به حـدی اسـت که کلیه افراد جامعه از پائیـنترین سـطح توسعه یافتگی یا بالاترین حد خودشناسی را در معرض دید قرار دهد،جریان تواناسازی، زن کـارآفرین را قـادر میسازد تا با جدیت و صـرف انـرژی بـسیار و در جهت تکمیل و عـملی سـاختن آنچه که قبلا عـزم انـجام آنرا داشته،اقدام نماید.ایجاد توانندی لازم در خویشتن به وی امکان اداره صحیح امور و فائق آمدن بـر مـشکلات و تحمل شرایط دشوار را میدهد.به عـبارت دیـگر به مـسئله جـنگ یـا موانع،بعنوان بخشی از زنـدگی و تلاش مثبت مینگرد
نکات قابلتوجه
غالبا افراد در شناخت ماهیت احساسات منفی خود،دچار اشکال هـستند.قـابلیت تشخیص و تمیز احساسات،یک امر اکـتسابی و یـک فـضیلت اسـت.در ابـتدا پرداختن به احـساسات و تـصورات،میبایست برای خود زن پذیرفته شده و باارزش باشد تا توانایی لازم برای تفکیک و تمیز آنها از یکدیگر را کسب نـماید.هـنگامی کـه زنی از احساسات خود صحبت میکند در حقیقت،بـا نـمایش گـونههای مـختلف رفـتاری،افـکار خود را به اشکال زیر بیان نماید:
۱-احساسات و تصورات خود را در قالب الفاظ و بطور شفاهی بیان کند.
۲-احساسات و افکار خود را در کوتاه مدت،کنترل و پس از شناسایی منشاء تفکرات و ایجاد ارتباط مـنطقی بین آنها در درون خود،احساساتش را به شیوه مطلوب و غیرمخرب در یک مکان و موقعیت مناسب بروز دهد و با تغییر شکل و ایجاد دگرگونی، افکار خود را در مسیر فعالیتهای سازنده، خلاقیتهای هنری و با خودشناسی هدایت نـماید.
در ایـن راستا،مهمترین مسئله برای مشاورین و مددکاران این است که تمام آحاد جامعه اعماز زن و مرد سعی در درک و شناخت موانع ذهنی و رویارویی زنان را داشته و بهطور صحیح با این مسئله روبرو شـوند.بـه یاد داشته باشیم چنانچه زنی احساس سعادت و کامیابی نماید،این احساس به او کمک خواهد کرد که:
۱-دقیقا تشخیص دهد که خواسته او چیست و چـه چـیز را صحیح میداند.
۲-با پیشگامان و مـتقدمین ارتـباط برقرار نموده و نیاز پیوستن به دیگران را در خود احساس نماید.
۳-افکار مترقی را به خود تلقین و به دیگران نیز انتقال دهد.
۴-انگیزه رشد و پیشرفت را در درون خـود تـقویت نماید.
کتاب راهـنمای مـشاوره توسعه خوداشتغالی برای زنان،جلد ۱،تألیف دکتر اس.سیوا کاماگون دوی
منبع:مجله نور